داستان این کتاب زیبا درباره زندگی پسر جوانی به نام پرنس میشکین است که به دلیل ساده بودنش او را ابله فرض می کنند. کتاب ابله اثر فئودور داستایوفسکی است.
دانلود کتاب ابله
- بدون دیدگاه
- 659 بازدید
- نویسنده : فئودور داستایوفسکی
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی, روسی
- صفحات : 641 + 635 + 391 + 387 + 319
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی و روسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : فئودور داستایوفسکی
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی, روسی
- صفحات : 641 + 635 + 391 + 387 + 319
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی و روسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب ابله
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب ابله
استفان تسوایک یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر است و در کتابهایش از مباحثی چون حال و داستایوسکی مینویسد. او دربارهٔ اهمیت داستایوسکی برای جامعه و قدرت شخصیتش صحبت میکند که ممکن است برای ما دشوار و مبهم باشد، زیرا نیروی تصور و نبوغ سحرآمیز داستایوسکی از فهم ما فراتر رفته است.
در حدود پانزده سال پیش، یعنی در سال ۱۳۲۷، برای نخستین بار با ترجمه «آزردگان ایرانیان» اثر داستایوسکی آشنا شدم. میدانستم که این مرد بزرگ یکی از مفاخر جهان است. اعتقاد کاملی به بذوق ایرانیان و گوهرشناسی آنها داشتم، اما هرگز تصور نمیکردم که در چند روز شهرت این نابغه بزرگ، که تا دیروز در کشور ما گمنام بود، فضای ایران را فرا گیرد و تقریباً تمامی آثار وی به زبان پارسی ترجمه شود و همچون گنجی یافته شده در بازار ادبیات ایران به گستره بزرگی دست پیدا کند.
بدون اغراق میتوان گفت که انتشار «آزردگان» و آشنایی گوهرشناسان ایرانی با این الماس تابناک، یکی از مهمترین حوادث ادبی سالهای اخیر در جهان ادبیات ایران است. زیرا هنوز چند روز پیش از انتشار «آزردگان» نسخهای نایاب آن یافت شده بود و روزنامهها و مجلات ایران در توصیف نبوغ نویسنده بزرگ رومی و تقدیر از زحمات مترجم، مقالات پرشوری نوشتند که در کمترین زمان ممکن نام داستایوسکی همچون نام سعدی و مولانا در ادب فارسی به گوش رسید. برای تأیید این حقیقت، کافی است به یادآوری کنم که در حال حاضر این سطور در ذهن خواننده عزیز عبور مییابد: کتاب «آزردگان» پنج بار تجدید چاپ شده و نسخه چاپ پنجم آن نیز بهصورت نایاب موجود است.
تقریباً همهی آثار دیگر داستایوسکی مانند “جنایات و مکافات”، “برادران کارامازوف”، “ابله”، “قمارباز”، “یادداشتهای زیرزمینی”، و “اعتراف” به زبان فارسی ترجمه شدهاند و در کتابخانههای ایران قرار دارند. استقبال بسیار اهل ادب و کتاب از اثار این نویسنده معروف باعث شده که سازمان “کتابهای جیبی” کتاب “ابله” را در چاپ دوم به هزار نسخه با قیمت مناسب و قطع زیبا منتشر کند تا در دسترس علاقمندان به آثار داستایوسکی قرار بگیرد. در مورد “داستایوسکی، زندگی و آثارش” و تحلیل نابغهی فراتر از برداشت خوشبختانه در ایران کتابهای بسیاری منتشر شده که بیمورد است که در اینجا به طور جامع بپردازم و حوصلهی خوانندگان را خسته نکنم و تنها درباره “ابله” توضیح مختصری میدهم. بسیاری از منتقدان بزرگ ادبیات جهان “ابله” را یکی از ده شاهکار جاودان ادبیات جهان میدانند و باور دارند که در این کتاب نویسنده بزرگ روسی با آشکار کردن عواطف و روحیات انسان و نقاشی دقیق آثار هنرمندانه، بیش از هر آثار دیگرش، به شکل قابل مشاهدهای به نمایش گذاشته است.
کتاب “ابله” در دوران زندگی داستایوسکی دو بار منتشر شد. یک بار در پیک روسی نامیده به روسکی ویستنیک در ژانویه ۱۸۶۸ و دومین بار در سال ۱۸۷۴ در چهار جلد و دو مجلد در سن – پترزبورگ منتشر شد. در این نسخه داستایوسکی تجدید نظر مختصری انجام داد. نسخه اصلی کتاب با دستنوشتههای نویسنده در موزه انترارکیف مسکو نگهداری میشود. امیدوارم که این کتاب همانند سایر آثار داستایوسکی، توجه و ارزش بالای خوانندگان عزیز را جلب کند و اعتقاد به استعداد نویسنده بزرگ روسی را تقویت کند. تهران، شهریور ماه ۱۳۴۱
مشفق همدانی، ساعت نه صبح یکی از روزهای آخر تابستان در قطاری به سمت پترسبورک نشسته بود. هوا بسیار مه آلود و رطوبت بالا بود، بهطوری که نور خورشید توانایی نورانیت خوبی نداشت و از پنجرههای واگن، حتی در فاصله ده گامی، هیچ چیز قابل تشخیص نبود. برخی از مسافران از خارج از کشور بودند اما واضح بود که افراد در کلاس سوم، بیشتر کسب و کارهایی بودند که از فاصله زیادی سفر کرده بودند. همه آنها مشغول بودند و از سرما رنج میبردند، چشمهایشان قرمز شده بود و چهرهشان از سرما پوسیده بود. در یکی از واگنهای کلاس سوم، دو جوان کنار پنجره نشسته بودند. آنها لباسهای سادهای به تن داشتند اما ظاهر آنها توجه را به خود جلب میکرد. واضح بود که مایلند به یکدیگر حرف بزنند.
اگر هر یک از این دو جوان حدس میزدند که زندگیشان تا چه اندازه با یکدیگر متفاوت است، بدون شک دست تقدیر آنان را در یکی از کوچههای پرپیچ و خم ورشو به هم خورده بود. این دو جوان در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند و به واقع حیرتزده میشدند. اولی، که به نظر میرسید حدود بیست و هفت سال داشت، اندام کوتاه و موهایش منحصربهفرد و تقریباً سیاه بود. چشمان خاکستری و کوچکی داشت، اما با تابناکی فوقالعاده. بینی کوتاه و صاف و گونههای برجسته و لبان نازکش بیوقفه یک لبخند گستاخانه و استهزاءآمیز را نشان میداد. اما پیشانی بلند و مناسبش نقصان لطافت پائین صورت را خنثی میکرد. چیزی که بیشتر از همه توجه را به خود جلب میکرد، رنگ مرگ پوست فرسوده اش بود، همچنین علائم خستگی و فرسودگی که روی او حک شده بود. اگرچه اندامش مناسب و استوار به نظر میرسید، اما قاب زیر چشمانش را چشید گول لجبازانه و دستخورده به خاموشی آغازگر بود، در حالی که جوان دیگر به دلیل تحمل سخت سرمای شب نوامبر در روسیه، که عادت نداشت، در لرزش بود.
جوان بعدی که مانتوی ضخیمی پوشیده بود، آنقدری بتنسازی شده بود که آستینی نداشت، اما به جای آن یک کلاه بزرگ روی سرش بود. این نوع لباس معمولاً توسط جهانگردان در مناطق سوئیس یا شمال ایتالیا استفاده میشود. هرچند که این لباس مناسب ایتالیا بود، اما به هیچ وجه با اقلیم سرد روسیه، به ویژه در مقایسه با فاصله طولانی که اید نکوهنن۱ و پتر سبورا را از هم جدا میکند، سازگاری نداشت.
او یک مرد بیست و شش یا بیست و هفت ساله به نظر میرسید که اندامش کمی بلندتر از معمول بود و موهای ضخیم و دستخطی فرو رفته داشت و ریش تیزش زیر چانه جلب توجه میکرد. چشمان بزرگ و آبی داشت و وقتی خیره میشد، نگاهش در ابتدا دارای لطافتی بود، اما به تدریج ترس را به تولید آورد به گونهای که برخی از تماشاچیان احساس میکردند که این شخص حملهآمیز است. علاوه بر این زیباییهای ظاهری، صورتش دارای زیبایی خاصی بود، اما بودن ناهموار پوست و پریدگی رنگ ویژهای، به خصوص در آن لحظات از شدت سرما – در ایستگاه مرزی Eydthohner در خط برلین-پترسبورگ در آلمان، نمایان میشد.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست