دانلود کتاب انجمن شاعران مرده

این کتاب داستان زندگی دانش آموزانی را روایت می کند که قصد دارند دست به کارهایی بزنند که خلاف قوانین دبیرستانشان است. کتاب انجمن شاعران مرده اثر ان. اچ. کلاین بام، تام شولمن می باشد.

دانلود کتاب انجمن شاعران مرده

در نمازخانه سنگی دبیرستان ولتون، یک مدرسه شبانه روزی خصوصی در کوهستان های دورافتاده ورمونت، بیش از 300 پسر، همه با لباس مدرسه، در دو طرف راهروی طولانی نشسته اند، و اطراف آن را چهره های مغرور والدینشان احاطه کرده اند منتظر آنجا مرد اسکاتلندی مدتی بود که مشغول بازی بود که پیرمردی کوتاه قد با ردای بلند وارد شد. مردان شمع روشن کردند و با راهنمایی گام‌های موزون دانش‌آموزانی که پرچم‌ها را حمل می‌کردند، از راهروهای سنگ‌فرش شده، از کنار معلمان و فارغ‌التحصیلان عبور کردند و وارد کلیسایی باستانی شدند. چهار پسر که پرچم‌ها را حمل می‌کردند به‌سمت تریبون حرکت کردند. چند پیرمرد به آرامی به دنبال آنها رفتند، آخرین نفر با افتخار یک شمع در دست داشت. مدیر مدرسه، آقای گیل نولان، مردی قد بلند حدوداً 60 ساله، تا رسیدن آنها پشت تریبون بود. سپس با اشتیاق به مردی که شمع در دست داشت اشاره کرد و گفت: خانم ها و آقایان…و…فرزندانم…این چراغ علم است. حضار بی صدا و جدی کف زدند و پیرمردی که شمعی در دست داشت آرام آرام جلو رفت. نوازنده گوشه تخت جلو آمد و چهار پرچمدار بنرهایی با عبارت «سنت»، «افتخار»، «انضباط» و «غرور» پایین آوردند و آرام کنار آن ها نشستند. مخاطب مرد شمع دار به سمت جلوی در اتاق رفت، جوان ترین دانش آموزان با شمع های خاموش خود نشستند و او به آرامی خم شد و شمع شاگرد اول را روشن کرد. نولان با جدیت گفت: “مشعل دانش را از یک دست به دست دیگر، از ارشد به جوان منتقل کنید.” خانم‌ها و آقایان، دانش‌آموختگان و دانش‌ آموزان محترم… امسال، 1959، صدمین سالگرد تأسیس دبیرستان والتون، در سال 1859، 41 مرد جوان در این مکان نشسته‌اند، و امروز در اینجا نشسته‌اند. شروع هر ترم.» نولان به آرامی مکث کرد، نگاهش با رفتارش در هم آمیخت، در حالی که اتاق مملو از جوانان ترسو و مضطرب را بررسی می کرد. سپس با صدای بلند پرسید: بچه ها، چهار ستون چیست، وقتی دانش آموزان ایستادند، صدای تکان دادن پاها سکوت سنگین سالن را شکست. تاد اندرسون شانزده ساله، یکی از معدود پسرانی که یونیفورم به تن نداشتند، در حالی که پسران اطرافش ایستادند، لحظه ای تردید کرد. مادرش او را روی پاهایش هل داد. بی صدا خیره شد، صورتش نگران و چشمانش از گیجی تاریک. در همین حال اطرافیانش یکصدا فریاد زدند: افتخار نظم و انضباط! سرت را بالا بگیر! نولان به نشانه موافقت سر تکان داد و پسرها نشستند. وقتی صدای تق تق روی صندلی ها خاموش شد، سکوت سنگینی بر سالن حاکم شد. نولان از پشت تریبون گفت: “ما در سال اول دبیرستان ولتون پنج فارغ التحصیل داشتیم.” ما سال گذشته 51 فارغ التحصیل داشتیم و بیش از 75 درصد از آنها در مدارس آیوی لیگ شرکت کردند، وقتی که والدین نولان در کنار پسرشان با خوشحالی به او تبریک گفتند. ناکس اورستریت، نماینده استاندارد و دوستش چارلی دالتون، هر دو 16 ساله، نیز به تشویق ها پیوستند. آنها با پوشیدن لباس مدرسه و نشستن بین والدین خود، به نظر می رسید که ایده لیگ آیوی را تجسم می بخشند. ناکس موهای مجعد کوتاه، لبخندی دلنشین و بدنی خوش فرم داشت. چارلی همچنین شاگردی خوش پوش و محترم بود.
نولان در حالی که ناکس و چارلی نگاه می کردند، گفت.
“این دستاورد نتیجه تعهد پرشور به اصول آموزشی اینجاست، به همین دلیل است که والدین فرزندان خود را به اینجا می فرستند و به همین دلیل است که ما بهترین دبیرستان آمادگی در آمریکا محسوب می شویم.”
“دانش آموزان جدید! موفقیت شما بر چهار پایه بنا شده است، و این برای دانش آموزان کلاس هفتم و دانش آموزان مدارس دیگر به طور یکسان صدق می کند.”
تاد اندرسون در حالی که به دانش‌آموزان مدارس دیگر اشاره می‌کرد، روی صندلی‌اش نشست و حالتی از بهبودی در چهره‌اش بود.

این چهار رکن شعار مدرسه ما هستند و اساس زندگی شما را تشکیل می دهند. ریچارد کامرون، سومین کاندیدای انجمن ولتون!

وقتی نولان این را گفت، یکی از پرچمداران از جا پرید و فریاد زد: “بله قربان!”

برق غروری در چشمان پدرش که کنارش نشسته بود می درخشید.

سنت ولتون بهترین بودن است!”

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …