دانلود کتاب بانو در آینه

این کتاب شامل داستان های کوتاهی است که نویسنده به طرز دلنشینی آن ها را روایت می کند.

دانلود کتاب بانو در آینه

چایمون رو تموم کردیم چون یادم اومد سیگار میکشم
سرم را بلند کردم و برای اولین بار آن نقطه را روی دیوار مشاهده کردم. از طریق
به دود سیگار نگاه کردم و برای لحظه ای چشمانم را بستم
تنها چیزی که باقی می ماند زغال سوزان و تصویر قدیمی پرچم قرمز بالای برج است.
او به ذهن من رسید و من به شوالیه های سرخ پیوستم
فکر کردم از لبه یک صخره سیاه بلند شده اند. بهترین برای دیدن
لکه تصویر را خراب می کند زیرا یک تصویر قدیمی است.
تصاویر ناخواسته ای که ممکن است توسط کودکان ایجاد شده باشد. معلوم می شود که نقطه است
سیاهی کوچک روی دیوار سفید حدود 15 یا 16 میلی متر ارتفاع دارد
اونجا بخاری هست
چقدر راحت ذهن ما دور یک موضوع جدید پرسه می زند و کمی جلوتر می رود، مثل مورچه ای که به سختی نی را کنده و بعد آن را رها می کند… اگر میخ این لکه را رها کرد، پس فایده ای ندارد بیا نقاشی ها را آویزان کنیم. حتماً یک مینیاتور آویزان بود، مینیاتوری از یک خانم مو بلند با پودر سفید روی گونه ها و لب هایش مانند میخک قرمز، اما البته این فقط یک خیال بود، زیرا صاحب قبلی خانه ممکن بود نقاشی های دیگری را انتخاب کند. -تصاویر قدیمی اتاق‌های قدیمی، کارهایی که آنها می‌توانستند انجام دهند، آن‌ها آدم‌هایی بودند – آدم‌های بسیار جالب، و من اغلب در مکان‌های عجیبی مثل این به آنها فکر می‌کنم، زیرا دیگر هرگز آنها را نمی‌بینیم و هرگز نمی‌دانیم بعد از آن چه اتفاقی افتاد. آنها می خواستند خانه را ترک کنند زیرا اسباب و اثاثیه برای جابجایی داشتند. بگذار عوض شوند، همانطور که او گفت و می خواست بگوید، به نظرش می رسید که برخی از افکار و عقاید در مورد هنر گفتگوی ما را مختل می کند، درست مثل شما با پیرزنی که می خواهد چای بریزد و کسی که می خواهد وقتی جوان ها می روند. خرید جدا شده توپ تنیس خود را بزن و
یک نفر با سرعت در قطار رد شد. اما من مطمئن نیستم که لکه چیست، من فکر نمی کنم از یک میخ بیشتر باشد
حداکثر حد بسیار دور است. من می توانم بایستم، اما اگر ایستادم و آن را تماشا کردم، با شما ده به یک شرط می بندم که نمی توانم مطمئن باشم زیرا وقتی چیزی تمام می شود، هیچ کس نمی داند چگونه اتفاق افتاده است. خدای من، راز یک زندگی بی دغدغه، مراقبه ای در مورد جهل بشری، تا به شما نشان دهم که چقدر قدرت کمی بر چیزهای خود داریم – این زندگی بعد از تمدن ها چقدر نامرتب است – بگذارید چند نفر را لیست کنم که زندگی شما را از دست می دهند.
اول از همه، به این دلیل که همیشه یکی از مرموزترین چیزهایی است که مردم از دست می دهند – آیا این چیزی است که گربه گاز می گیرد، آیا چیزی است که موش می جود – سه قوطی ابزار اتصال به رنگ آبی آسمانی؟ سپس قفس پرنده، تسمه‌های آهنی، اسکیت‌های فولادی، زغال‌های ملکه آن، تخته بازی، و اندام بشکه‌ای – همه از بین رفتند، و جواهرات، عقیق‌ها و زمردها در اطراف ریشه شلغم پراکنده شدند. چقدر این جدایی دردناک است نمی‌دانم در این لحظه لباسی می‌پوشم یا نه، زیرا اطرافم را مبلمان احاطه کرده است. پس اگر بخواهیم زندگی را با چیزی شبیه پریدن در متروی لندن با سرعت پنجاه مایل در ساعت مقایسه کنیم و بدون اینکه حتی یک سنجاق در موهایمان بگذاریم از آن طرف بیرون بیاییم، در حضور خدا برهنه هستیم – شما سوار می شوید. از سر تا پا در مزرعه‌ای از نرگس‌ها، مانند کیسه کاغذی قهوه‌ای رنگی که از محل تحویل پست افتاده است، با موهایی که مانند یال اسب‌های مسابقه پشت سرتان جاری است. بله، به نظر می رسد همه اینها برای تسریع جریان مداوم زندگی است
وجین کردن و بهبود همه چیز بسیار تصادفی، بسیار گیج کننده است…اما بیایید از طریق زندگی بگذریم. ساقه های سبز ضخیم به تدریج کوتاه می شوند
آنها کوتاه تر می شوند، مانند فنجان های گل واژگون، ما را در نور قرمز-بنفش غوطه ور می کنند، چرا نباید به جای این مکان در این مکان متولد شویم، در این ناامیدی خاموش، ناتوان از تمرکز بر روی چیزی مکان در تاریکی است؟ برای یافتن ریشه های علف، برای یافتن انگشتان پای غول باید بیش از پنجاه سال را در چنین شرایطی بگذرانیم تا بتوانیم بفهمیم درختان کجا، مردان کجا و زنان کجا هستند.

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …