Amy Brenner دانشجوی پزشکی شب را در یک بخش روانپزشکی که همه در های آن بسته است به سر می برد. حال با داشتن این تجربه سخت فرصت این را پیدا می کند که درک بهتری از وضعیت بیماران روانی پیدا کند. کتاب بخش دی ( Ward D ) اثر دکتر فریدا مک فادن نویسنده آمریکایی می باشد.
دانلود کتاب بخش دی
- بدون دیدگاه
- 193 بازدید
- نویسنده : فریدا مک فادن
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 262 + 261
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : فریدا مک فادن
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 262 + 261
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب بخش دی
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب بخش دی
برای آماده شدن برای شیفت خود، این دستورالعمل ها را دنبال کنید: یک شماره کد به شما داده می شود که می توانید از آن برای خروج از اتاق D استفاده کنید. در طول شیفت کاری نمی توانید اتاق خود را ترک کنید، مگر در مواقع اضطراری. اطلاعات شخصی خود را در اختیار بیماران قرار ندهید. این اطلاعات شامل اطلاعاتی درباره زندگی شخصی و محل زندگی شما می شود. ورود اقلام زیر به بند D ممنوع است.
الکل مایعات قابل اشتعال، سوراخ کن، خودکار، منگنه، گیره کاغذ، سنجاق ایمنی، سوهان ناخن موچین ناخن گیر محصولات تنباکو، سیگارهای الکترونیکی، کیسه های پلاستیکی تیغ سلاح یا وسایل بالقوه خطرناکی که به عنوان سلاح استفاده می شوند. انتظار نداشته باشید که در شیفت کاری خود اجازه بخوابید. هنگامی که به اتاق D رسیدید، لطفاً پزشک مسئول حضور خود را مطلع کنید. امروز فقط یک دکتر شیفت بود. دکتر آناند. لطفا، آقای پریچت نمی تواند بخوابد.
حداقل آخرین باری که به درمانگاه سرپایی بیمارستان روانپزشکی که من دو هفته است در آنجا بستری هستم، آمد، نتوانست بخوابد. من با یک روانپزشک به نام دکتر سیلور کار می کنم. البته ما به او می گوییم دکتر خواب. چون 80 درصد بیمارانی که می بیند با مشکل خواب به اینجا می آیند. در چرخش روانپزشکی من قرار بود از طریق درمان سرپایی برای ترکیبی از افسردگی، اضطراب و روان پریشی راهنمایی شوم، اما اینجا فقط مشکلات خواب دارم.
و درباره آخرین دیدارم با خانم پریچت در یک دفترچه کوچک فنری که هنوز دارم یادداشت کردم. هرگز نمی دانستم که خواندن دست خط من اینقدر سخت است. به غیر از سن او (64 ساله) فقط دو جمله دیگر می توانم بخوانم. خوب است
من نمی توانم بخوابم
و
من چندین بار زیر کلمه “گربه” خط زدم، پس حتما چیز مهمی بوده است، اما نمی توانم زیر آن چه نوشته ام بخوانم. ظاهراً در مورد گربه ها است. شاید گربه در حالی که می خواست بخوابد روی صورتش بود. این یک بار برای من اتفاق افتاد.
گریه کردن
خانم پریچت در اتاق امتحان نشسته است، موهای خاکستری تا چانه اش را مرتب شانه کرده و کیف بزرگ صورتی اش را زیر پایش قرار داده است. برخلاف اکثر اتاقهای امتحانی که دیدهام، این اتاق میز امتحان طولانی ندارد. این فقط یک اتاق با دو صندلی چوبی است. خانم پریچت روی یکی از صندلی ها نشسته است.
وقتی وارد اتاق شدم مجبور شدم روی صندلی بنشینم، اما وقتی دکتر خواب وارد شد مجبور شدم بلند شوم تا بتواند روی صندلی بنشیند و من به طرز ناخوشایندی روی صندلی ایستادم. وقتی وارد اتاق معاینه شدم خانم پریچت فریاد زد. امی، خیلی خوشحالم که با تو آشنا شدم، این احوالپرسی با سلام های دیگر بیماران که با چشمان خواب آلود به من سلام می کنند، متفاوت است.
“چطور میخوابی؟” “من احساس خیلی بهتری دارم…ممنونم، درسته؟” در حالی که خیلی متعجب به نظر می رسیدم گفتم. باید بگویم “اما من هیچ کاری نکرده ام.” او با خوشحالی به من لبخند زد. “بله! همه فقط هزاران قرص خواب تجویز می کنند، اما تو با من صحبت کردی. مهمتر از همه، تو به من گوش دادی.
بنابراین من… “فهمیدم که نمی توانم بخوابم زیرا دلم برای آقای هیج که فوت کرده بود، نمی توانستم بخوابم. در سال هزارو نهصدو نودو و نه. “اوه، گربه، اکنون همه چیز را می فهمم، خوشحالم که توانستم به تو کمک کنم.”
او با چشمان اشکبار به من لبخند زد. بنابراین بعد از صحبت با شما، رفتم و بچه گربه جدیدم را برداشتم. از وقتی آوردیمش خونه مثل خرس میخوابه. با تشکر از شما که برای گوش دادن به من وقت گذاشتید. چه بگویم؟ من دانشجوی پزشکی هستم، بنابراین اطلاعات زیادی ندارم، اما زمان زیادی را با بیماران می گذرانم.
این چیز خوبی است، زیرا خانم پریچت حدود 5 میلیارد عکس از گربه جدیدش را به ما نشان می دهد. وقتی نقاشی تمام شد می گوید: “اتفاقاً من برای شما هدیه ای آوردم. یک هدیه تشکر؟ جدی؟ این هیجان انگیزترین اتفاقی است که در این دو سال گذشته برای من افتاده است.”
خانم پریچت وقتی از روی صندلی بلند شد کمی عصبی بود، اما اضطراب او کاملا از بین رفت. اکنون می توانم تصویر را به وضوح ببینم. این پرتره یک گربه است.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست