دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
- بدون دیدگاه
- 101 بازدید
- نویسنده : رنسام ریگز
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : #
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : رنسام ریگز
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : #
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
- کتاب اورجینال و کامل
- قبل از دانلود فیلتر شکن خود را خاموش کنید
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
تازه قبول کرده بودم که وقتی زندگیم عادی می شود
اتفاقات خارق العاده ای شروع شد اولین مورد به عنوان یک
شوک وحشتناک و مانند هر چیزی که تو را برای همیشه تغییر دهد، من را از هم جدا کرد
زندگی به نصف: قبل و بعد. مانند بسیاری از فوق العاده ها
چیزهای آینده، پدربزرگ من، آبراهام پورتمن را شامل می شود.
پدربزرگ پورتمن در بزرگ شدن، جذاب ترین فرد من بود
می دانست. او در یک یتیم خانه زندگی کرده بود، در جنگ ها جنگیده بود، از اقیانوس ها عبور کرده بود
با کشتی بخار و صحرا سوار بر اسب، اجرا در سیرک، می دانست
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
همه چیز در مورد اسلحه و دفاع شخصی و زنده ماندن در
بیابان، و حداقل به سه زبان که انگلیسی نبود صحبت می کرد. آن را
همه چیز برای بچه ای که هرگز فلوریدا را ترک نکرده بود به طرز غیرقابل تصوری عجیب و غریب به نظر می رسید
از او التماس می کردم که هر وقت او را می دیدم با داستان هایی به من آرامش دهد. او
همیشه موظف است، مانند رازهایی که فقط می توان به آنها اعتماد کرد به آنها گفت
به من وقتی شش ساله بودم تصمیم گرفتم که تنها شانس من برای داشتن یک نیمه عمر باشد
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
به همان اندازه که پدربزرگ پورتمن کاوشگر شد هیجان انگیز بود. او
با گذراندن بعدازظهرها در کنارم و خمیده روی نقشه ها مرا تشویق کرد
از جهان، نقشه سفرهای خیالی با مسیرهای قرمز
گیره ها و به من در مورد مکان های خارق العاده ای که کشف می کردم به من گفت
یک روز در خانه، جاه طلبی هایم را با رژه رفتن در اطراف اعلام کردم
در حالی که یک لوله مقوایی روی چشمم گرفته بود و فریاد می زد: “لند هو!” و
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
“یک مهمانی فرود را آماده کنید!” تا اینکه پدر و مادرم مرا بیرون انداختند. من فکر می کنم
آنها نگران بودند که پدربزرگم مرا با برخی از آنها آلوده کند
رویاهای درمان ناپذیری که هرگز از آن خلاص نمیشوم – که اینها
فانتزی ها به نوعی مرا با عملی تر واکسینه می کردند
جاه طلبی ها—بنابراین یک روز مادرم مرا نشست و توضیح داد که من
نمیتوانست کاوشگر شود، زیرا همه چیز در جهان وجود داشت
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
قبلا کشف شده است من در قرن اشتباهی به دنیا آمده بودم و احساس کردم
فریب خورده وقتی متوجه شدم که بیشتر پدربزرگ احساس میکردم فریب خوردهتر شدم
بهترین داستان های پورتمن احتمالاً نمی توانند واقعی باشند. بلندترین قصه ها بودند
همیشه در مورد دوران کودکی خود، مانند نحوه تولد او در لهستان اما در
دوازده نفر به یک خانه کودکان در ولز فرستاده شده بودند. وقتی من
می پرسید چرا باید پدر و مادرش را ترک می کرد، پاسخ او همیشه این بود
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
همان: زیرا هیولاها دنبال او بودند. او گفت که لهستان به سادگی با آنها گندیده بود.
“چه نوع هیولاهایی؟” با چشمان درشت می پرسم. یه جورایی شد
روال “افراد خمیده افتضاح با پوست پوسیده و چشمان سیاه”
او می گفت “و آنها اینگونه راه می رفتند!” و او مثل من دنبال من می لرزید
یک هیولای فیلم قدیمی تا اینکه با خنده فرار کردم.
هر بار که آنها را توصیف می کرد، جزئیات جدید و مبهمی را پرت می کرد:
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
آنها مانند زباله های در حال پوسیدگی بوی تعفن می دهند. آنها غیر از آنها نامرئی بودند
سایه ها؛ دسته ای از شاخک های متلاطم داخل دهانشان کمین کرده بود و
می توانند در یک لحظه بیرون بیایند و شما را به آرواره های قدرتمند خود بکشند. آن را
مدت زیادی نگذشته بود که من در به خواب رفتن مشکل داشتم، بیش فعال من
تخیلی که صدای خش خش لاستیک ها را روی پیاده رو خیس تبدیل می کند
در بیرون از پنجره یا سایههای زیر در، به سختی نفس میکشم
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
به شاخک های سیاه و خاکستری پیچ در پیچ. من از هیولاها می ترسیدم اما
از تصور اینکه پدربزرگم با آنها می جنگد و زنده می ماند تا بگویم، هیجان زده بودم
داستان داستان های او درباره زندگی در ولزیها بسیار شگفتانگیزتر بود
خانه کودکان او گفت که این مکان جادویی بود که برای نگهداری طراحی شده بود
بچه ها از دست هیولاها در جزیره ای که خورشید در آن می تابد
روز و هیچ کس هرگز مریض نشد یا نمرد. همه با هم در یک بزرگ زندگی می کردند
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
خانهای که توسط پرندهای پیر دانا محافظت میشد – یا داستان به این شکل بود. همانطور که
من بزرگتر شدم، اما شروع کردم به شک و تردید.
“چه نوع پرنده ای؟” یک روز بعد از ظهر در هفت سالگی از او پرسیدم
او با تردید در مقابل میز کارت جایی که به من اجازه می داد برنده شوم
انحصار.
او گفت: «یک شاهین بزرگ که پیپ می کشید.
“حتما فکر می کنی من خیلی احمق هستم، پدربزرگ.”
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
او پشته رو به کاهش پول های نارنجی و آبی خود را مرور کرد.
من هرگز در مورد تو فکر نمی کنم، یاکوب. می دانستم که به او توهین کرده ام
زیرا لهجه لهستانی که او هرگز نمی توانست کاملاً تکان دهد از آن بیرون آمده بود
مخفی شدن، به طوری که تبدیل به پوچ و فکر تبدیل به غرق شد. احساس
مقصر، تصمیم گرفتم از شک و تردید او بهره مند شوم.
اما چرا هیولاها می خواستند به شما صدمه بزنند؟ من پرسیدم.
دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
“چون ما شبیه دیگران نبودیم. ما عجیب و غریب بودیم.”
“عجیب چگونه؟”
او گفت: “اوه، انواع راه ها.” دختری بود که می توانست پرواز کند، الف
پسری که زنبورهایی در درونش زندگی می کردند، خواهر و برادری که می توانستند
تخته سنگ ها را روی سرشان بلند کنید.»
به سختی میتوانست بگویم که او جدی است یا نه. سپس دوباره، من
پدربزرگ به عنوان گوینده جوک شناخته نمی شد. اخم کرد و داشت می خواند
شک در چهره من است