دانلود کتاب تسلیم نشو یومی چانگ

دانلود کتاب تسلیم نشو یومی چانگ

دانلود کتاب تسلیم نشو یومی چانگ

فصل 1
باید بهتر از این می دانستم که فکر کنم کسی به من گوش می دهد
سالن زیبایی کره ای
“پرم میخوای؟” از آرایشگر با شلوار چرمی می پرسد و او را می دود
انگشتان بین موهای لنگی ام
تلفنم را به او نشان دادم و به او گفتم: “اوه، داشتم فکر می کردم”، “شاید تو
آیا می توانید به جای آن چیزی شبیه به این به من بدهید؟»
پس از پیمایش در پینترست برای «تغییر مدل مو» در تمام هفته، این کار را انجام دادم
روی این برش پیکسی براق حل و فصل شد. قطعا از هر چیزی که تا به حال داشته ام کوتاه تر است
قبلا داشتم، اما شاید این دقیقا همان چیزی باشد که قبل از شروع کلاس هفتم به آن نیاز دارم
ماه آینده یک تغییر چیزی جسورانه برای New Me.
مامان با لباس مشکی براق از رختکن بیرون می آید و می کند
گوشی از دستانم در یک حرکت سریع
“یومی، نه.” ابرویی سخاوتمندانه با مداد بالا می اندازد. «خیلی کوتاه.
شما شبیه یک پسر BTS خواهید بود!»
“مامان!” تلفنم را پس می گیرم، بدون توجه به سه خاله روپوش (که
واقعاً خاله‌های من نیستند) روی صندلی‌های کنار من می‌خندند. “این واقعا یک است
مدل موی محبوب این روزها.»
“بگذار ببینم.” شلوار چرمی استایلیست من وقتی برای مدتی خم می شود، جیر جیر می کند
نگاه دقیق تر “خوب نیست. گونه های شما برای این برش خیلی بزرگ هستند.”
من دوباره تصویر را بررسی می کنم و متوجه گونه های فرورفته مدل می شوم
اولین بار نگاهی به خودم در آینه می‌دزدم و به‌طور نامحسوس صورتم را می‌مکم.
شلوار چرمی موهایم را در دستانش خرد می کند. “شما به حجم بیشتری نیاز دارید.”
موهایم را به سمت جلو شانه می کند و کناره های صورتم را پنهان می کند. شما را می پوشاند
yeodeureum.”
زبان کره ای من چندان مسلط نیست، اما می دانم که او در مورد آکنه من صحبت می کند.
مامان می‌گوید: «راست می‌گوید. شکمم می‌پیچد. “آره، اما من – نمی دانم. این قیافه من نیست
—”
بدون اینکه بگذارد کارم را تمام کنم، شلوار چرمی رو به مامان می کند. “پرم؟”
“بله، برای او خیلی بهتر است.” چانه اش را برای تایید تکان می دهد و او را می چرخاند
صندلی برای پیوستن به جمع عمه های شایعه پراکنی. قبل از اینکه بتوانم اعتراض کنم، آنها هستند
بازگشت به تبادل اطلاعات
«آیا شنیدی که کیم موکسانیم از Hosanna Baptist در حال ارسال اوست؟
پسر به کرنل؟»
پسر دیگرش چطور؟ وکیل قد بلند؟ مامان به آنها آگاهی می دهد
نگاه “او هم سن دختر بزرگتر من است.”
اوه داداش دیگه نه
در همین حال، بوی تند شیمیایی به عنوان تارهای بینی من را می سوزاند
موها دور قرقره هایی می چرخند که به یک دستگاه غول پیکر اختاپوس مانند متصل شده اند.
پس این همان چیزی است که بوی ناامیدی می دهد. پرم دیگه خیلی برای
من جدید.
وقتی موهام کاملا جمع شد من و دستگاه پرم فرستاده میشیم
به سالن تهویه شده به مدت نیم ساعت به مارینت. چیز خوبی که آوردم
نوت بوک کمدی فوق سری جدید من. آن را از کیفم بیرون می آورم و می نویسم
چیزی که من به آن فکر می کردم
واقعا ناراحت کننده است که والدینم مرا با خودشان مقایسه می کنند
بچه های دوستان
همیشه این جمله “چرا نمی توانی مثل گریس پیانو بزنی؟” یا «چرا
نمی تونی مثل جون بهتر کره ای صحبت کنی؟”
روز دیگر به من می گفتند: «آیا این را می دانستی؟
مینجی وارد هاروارد شد؟
گفتم: مامان، به من استراحت بده، من فقط یازده سال دارم!
سپس به من می‌گوید: «مینجی نه ساله است!» مامان نزدیک می‌شود، سرش را به اندازه کافی با فویل آلومینیومی پوشانده تا انتقال پیدا کند.
امواج رادیویی به مریخ بلافاصله دفترچه ام را داخل کیفم فرو کردم
او می تواند مرا به خاطر “هدر دادن وقت با آن مزخرفات کمدی” سرزنش کند.
او مجلات را از روی صندلی کنار من پایین می آورد و می نشیند. “یومی، من دارم
تا یک چیز بسیار مهم را به شما بگویم.»
یخ میزنم “درباره چی؟”
فنجان چای جو بخار پز را با دو دست برمی دارد. “شما
او با دقت می‌گوید، بدانید، «فعلاً تجارت در رستوران چندان خوب نیست.»
“اوه ها.” این خبری نیست. تقریباً تمام صحبت های والدینم در مورد آن است
این روزها از زمانی که کاندوهای جدید لوکس و بلند مرتبه بالا رفتند
کره‌تاون، رفت و آمد پیاده به رستوران کباب‌پزی کره‌ای خانواده ما همه چیز را دارد
اما متوقف شد پدر افراد جدید را به خاطر هجوم همه جای پارک سرزنش می کند،
افزایش اجاره بها، حمایت نکردن از مشاغل کوچک و احتمالاً حتی
باعث گرم شدن کره زمین می شود.
او به آرامی در فنجان چای سلادون می دمد، انگشتانش دور آن حلقه شده اند.
“دیروز به مدرسه شما رفتم تا با آقای بیزلی صحبت کنم.”
من از ذکر بیشتر آکادمی مقدماتی وینستون سخت می گیرم
مدیر قلاب دوزی “چرا؟”
نزدیک می‌شود و زمزمه می‌کند: «به او بگویم که ما توان پرداخت آن را نداریم
شهریه سال آینده.»
“صبر کن. من دیگر مجبور نیستم به وینستون بروم؟” سفتی که من حتی نداشتم
می دانم که در شانه هایم به طور جادویی بلند می کردم و یک پوزخند غول پیکر
روی صورتم پخش می شود من پیامدها را در نظر می‌گیرم: دیگر نشاسته‌ای نیست
یونیفرم‌ها، نه کلاس لاتین، نه دسته‌های پوزه و نه بیشتر
معلمان ناامید
آزادی!
من یک اصرار ناگهانی پیدا می کنم تا حرکات رقص ربات خود را در سراسر سالن متوقف کنم.
نه اینکه واقعاً هرگز این کار را انجام دهم. به هر حال نه زمانی که کسی تماشا می کرد.
درعوض آه رضایت بخشی کشیدم.
رفتن به یک مدرسه جدید آسان نخواهد بود، اما حداقل شروعی تازه خواهد بود. الف
انجام بیش از انواع. شاید این بار سالنامه من توسط کسی امضا شود
غیر از معلمانم
اما بعد مامان سرش را تکان می‌دهد، بال‌های ورقه‌ ای حلبی به صدا در می‌ آیند. «نه، تو هنوز
برو به وینستون. فوراً، دیدگاه‌ های دقیق من از New Me دور می‌شوند
به هوای رقیق

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از واتس اپ یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …