دانلود کتاب دختر گمشده گیلین فلین

داستان این کتاب درباره یک زن تمام عیار به نام ایمی می باشد که در پنجمین سالگرد ازدواجشان به طرز عجیبی گم می شود ، حال پلیس به دنبال ایمی می گردد . کتاب دختر گمشده اثر گیلین فلین است .

دانلود کتاب دختر گمشده گیلین فلین

مقذمه
احتمالا اگر از اول می‌ دانستم که نخستین ترجمه‌ ام به عنوان یک ترجمه گر انقدر پر چالش و سخت بود ، احتمالاً سمت این کتاب یعنی ” gone girl “، نمی‌ رفتم . اما علاقه‌ ام به دنیای دیوید فینچر و نگاهش باعث شد تا این چالش را بپذیرم و تلاش کنم تا با دشواری‌ های این کتاب روبرو شوم . همانطور که عشقم به هنر سینما ، من را به دیدن شاهکار های فیلم سازان معروف مانند ” هفت ” ترغیب کرد ، قبل از دیدن فیلم ، از دنیای نویسنده‌ی کتاب غوطه‌ ور می‌ شدم و این امتحان جادو آور برای همیشه در من به یادگار ماند . ” فینچر ” علاقه زیادی به سختی ها دارد ، به ویژه دشواری کاراکتر و رابطه های انسانی که در این شاهکار به حذ زیادی ترقی کرده است . gillian flynn با چشم تیز بینش به پیروزی چشم گیری دست پیدا کرده و یک نگاه اصل به تمدن USA و همچنین جهان‌ شمولیت و همه‌ گیری آن در روابط مرد و زن و خانواده ارائه دهد .
یک نکته مهم درباره داستان gone girl ، تاثیر رسانه ها در زندگی مدرن انسان هاست . این اثر به وضوح نشان می‌ دهد که چگونه رسانه ها تصویری از واقعیت را ارائه می‌ دهند و چگونه می‌ توانند زندگی مردم را تحت تاثیر قرار دهند . ترجمه این کتاب چالش بزرگی بود ، چرا که باید لحن مدرن و آمریکایی آن برای خواننده‌ های فارسی‌ زبان منتقل می‌ شد . علاوه بر این ، زبان مورد استفاده در کتاب به شدت تحت تاثیر فرهنگ و تکنولوژی امروزی است . این لحن نه تنها شامل نوعی از زبان غیررسمی است که در سطح جهان وجود دارد ، بلکه با الگوی زبان روزمره‌ی ما نیز همخوانی دارد .
به شخصه قصد داشتم که لحن متن را تغییر ندهم . شخصیت‌ های اصلی و دو راوی این کتاب ، نویسندگان و روزنامه‌ نگارانی هستند که به‌ روز مطلب می‌ نویسند ، به‌ روز حرف می‌ زنند و به‌ روز فکر می‌ کنند . آن‌ها با ادبیات مدرن و سینما آشنا هستند و در حالی که از لحن غیر رسمی استفاده می‌ کنند ، و محروم از لحن ادبی هستند . نویسنده در خیلی از جاهای این اثر ، مکالمات روزمره را خرد کرده و حتی در لحظاتی که یکی از کاراکتر ها درگیر اندیشیدن و گذراندن یک موضوع از ذهنش است ، از جملات غیررسمی شکسته استفاده می‌ کند ، حتی اگر در لا به لای یک متن عامیانه باشد . من قصد داشتم که این طرز نوشتن را چنج نکنم تا مخاطب با این نمونه جمله ها در کتاب به تعداد بالا روبرو شود . یک ویژگی دیگه از این اثر ، ترکیبات تشکیل شده و به کار بردن از آن‌ ها در جمله ها با اشاره و ایما مختلف است .
در بعضی از مورد ها ، برای تفسیر اصطلاحات و عبارات فرهنگ آمریکایی ، چند روز صرف کردم . تحقیقات زیادی در تالارات و منابع مختلف ، از جمله دیکشنری‌ها و کتب مرتبط با این اصطلاحات ، انجام دادم . اما برخی از این اصطلاحات را تنها در street ها و کوچه های آمریکا ، به‌ ویژه در بخش های جنوبی که قسمت های زیادی از داستان در آنجا رخ می‌ دهد ، می‌ توان شنید . در اینجا باید از بانو باغبان که در آمریکا زندگی می کند و تجربه و شناخت خوبی از مردم ، حال و فرهنگ ایالات جنوبی دارد ، تشکر کنم . وی با صبر ، دقت و علاقه ، به رموز شناسی بسیاری از این لغات و از جمله در تعیین صحیح کلمه ها و جمله ها که این واژه ها در آنها به کار رفته‌ اند ، همکاری کرد . در فصل‌ های مختلف از داستان ، کتاب هاب مختلف برای روایت داستان در نظر گرفته شده است . ” نیک ” به زمان گذشته حرف می‌ زند و ” ایمی ” بیشتر حرف‌ هایش را با جملاتی نقل می‌ کند که در زمان حال است . به همین شکل ، داستان به صورتی روایت می‌ شود که با سلیقهٔ داستانسرایی نویسنده سازگار است و جذابیت خاص خود را دارد .
به نظر من ، این روش نمایانگر نداشتن استحکام و شوریدگی مغز کاراکتر ها ، به ویژه “Amy”، که به نشانی اثر نخست  تفسیر گردیده است ، بی تردید کاملاً فاقد نقص یا اغلط نیست . با این حال، هنوز اصلاحاتی نیاز است که من می‌ کوشم تا ترجمه را بهبود ببخشم ، از جمله توجه بیشتر به یکدستسازی و تصحیح تایم واژه ها . هدف من این است که حکایت کتاب به شکل راحت و خواندنی برای خوانندگان پارسی باقی بماند و به حد امکان ، وفادار به متن اورجینال و بیان صاحب اثر باشم . به عقیده بنده ، ماجرای بانو Qillin به‌طوری زیبا و دلنشین است ، بدون اینکه نیاز به تغییرات چشمگیر در‌ قالب آن وجود داشته باشد .
هر زمان که به شریک زندگی ام فکر می کنم ، ابتدا به صورتش می انذیشم ، زیرا که مل داستان از طریق آن شکل می‌ گیرد . او را برای نخستین بار از پشت سر دیدم و چیز جالبی که توجهم را جلب کرد ، زاویه‌ ای شبیه به مخ محکم و براق بود ؛ همچنین سر او همان شکلی داشت که در زمان Victoria به آن ” کله خشگل ” می‌ گفتند . تصور کردن شکل سرش آسان بود . وقتی به چیزهای درون این کله می اندیشم ، به عصب‌ های مارپیچ مغزش و فکر های پرهزینه‌ اش می‌ اندیشم. برای خودم تصویری از باز کردن مغزش و بررسی دقیق آن را می‌سازم تا بفهمم چه چیزهایی درون آن می‌گذرد . “به چی فکر می‌کنی amy ؟ ” ، این سؤال از من همیشه پرسیده می‌ شود ، حتی اگر با صدای بلند نباشد و گاهی جوابش نباشد . به نظرم این پرسش ها مثل ابرهای طوفانزده‌اند که بر کله هر رابطه‌ای سایه می‌اندازند. “چه حست در این لحضه چگونه است ؟ ” ، ” who are you ؟ “، ” what have we done ؟ “، ” در آینده قرار است چه کاری انجام دهیم ؟ ” و ” چه مشکلاتی در جلوی راهمان خواهد آمد ؟ ” .
6 بامداد بود  که بینایی ام را ( Eye هایم را ) مثل برق باز کردم . eyelash هایم ( موی ظلک چشمم ) هیچ‌گونه پرواز و لحظه‌ آگاهی را نداشتند . بیدار شدنم ناخودآگاه بود. پلک‌ هایم همچون حرکت عروسکی باز و بسته می‌ شدند و جهان تاریک برای من نمایش آغاز می‌ شد . ساعت شش بود و این برایم نادر نبود . بیدار شدن در زمان‌ های مختلف ، مثل هشت و چهل و سه دقیقه ، یازده ظنجاه دو دقیقه یا نه ظنجاه شش دقیقه ، برایم اهمیتی نداشت .
در همون وقت ، 6 بامداد ، بین زمین و آسمان بلوط‌ های بلند تشکیل شده ، از پشت درخشانش خورشید برافراز می‌ شود و خشمگین به نظر می‌ رسد …

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …