دانلود کتاب درخت و برگ

در این کتاب با سه داستان کوتاه و نمادین رو به رو می شویم که نویسنده آن ها را به طرز دلنشینی به تصویر کشیده است. کتاب درخت و برگ اثر جی آر. آر. تالکین نویسنده توانمند بریتانیایی می باشد.

دانلود کتاب درخت و برگ

روزی روزگاری مرد کوچکی به نام نایجل زندگی می کرد . بله او یک سفر طولانی و خسته کننده در پیش دارد . او نمی خواست برود

در واقع او اصلاً از این ایده خوشش نمی آمد ، اما نمی توانست آن را از ذهنش بیرون کند . او می دانست

می دانستم که روزی باید به سفر بروم ، اما عجله ای برای آماده شدن نداشتم . اگرچه نایجل یک هنرمند بود ، اما تا حدی به این دلیل که کارهای زیادی برای انجام داشت ، چندان موفق نبود . بیشتر آنها چیزی جز مزاحمت برای او نبودند .

اما او آنها را به خوبی انجام داد ، مخصوصاً زمانی که نتوانست آنها را از ذهن خود خارج کند و فکر می کرد :

متأسفانه اغلب این اتفاق می افتاد . کشور او قوانین بسیار سختی داشت. البته موانع دیگری هم وجود داشت .

به عنوان مثال ، گاهی اوقات شما فقط می نشینید و هیچ کاری انجام نمی دهید . او همچنین تا حدودی آدم مالیخولیایی بود. آیا می دانید منظور او از ترحم چیست ؟

این عاطفه اغلب او را به جای انجام هر کاری غمگین می کرد و حتی زمانی که حوصله انجام کاری را داشت نمی توانست از شکایت ، عصبانیت و حتی فحش دادن خود دست بردارد .

اما همین ترحم او را مجبور کرد که کارهای کوچک زیادی برای همسایه لنگش ، آقای پریش انجام دهد .

البته نایجل گاهی اگر از راه دور می آمدند و کمک می خواستند به دیگران کمک می کرد . او هر از گاهی به یاد سفر خود می افتاد و شروع به جمع آوری چیزی بیهوده می کرد . در چنین مواقعی زیاد نقاشی نمی کشید .

او چند نقاشی در محل کار انجام داد ، اما بیشتر آنها برای مهارت او بزرگ و جاه طلبانه بودند . او از آن دست هنرمندانی بود که در نقاشی برگها بهتر از درختان بود . او زمان زیادی را صرف رنگ آمیزی برگ ها کرد ، سعی کرد شکل و درخشش آنها و همچنین درخشش شبنم که روی لبه های برگ ها می ریزد را به تصویر بکشد .

او می خواست تمام درخت را بکشد ، اما همه برگ ها یکسان کشیده شده بودند و همه با یکدیگر متفاوت بودند . یکی از نقاشی های او افکارش را به خود مشغول کرد .

واقعاً شگفت انگیز بود که تابلویی را دید که از تک برگی که باد وزیده شروع شده بود به درخت تبدیل شد و با شاخه ها و ریشه های بی شماری رشد کرد. پرنده عجیبی آمد و روی شاخه لانه ساخت. نیاز به توجه داشتند.

سپس خاک در همه طرف درخت و از میان شاخه ها و برگ های پشت آن ظاهر شد . در دوردست ، نشانه هایی از جنگل گسترده شده روی زمین و کوه های پوشیده از برف دیده می شد و به معنای واقعی کلمه این منظره بشدت بی نظیر و دلچسب بود .

نایجل علاقه خود را به نقاشی های دیگر از دست می دهد و برخی از آنها را به کناره های نقاشی بزرگتر می چسباند. به زودی بوم آنقدر بزرگ شد که مجبور شد از نردبان استفاده کند.

از پله ها بالا و پایین می رفت و گوشه ها را رنگ می کرد و پاک می کرد . وقتی دیگران به او نزدیک می شدند ، به اندازه کافی مؤدب به نظر می رسید ، بله اگر چه بیشتر وقت ها گاهی اوقات با مداد های روی میزش کمانچه می زد تا ببیند آنها چه می کشند .

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …