دانلود کتاب دن کیشوت

پیش گفتار
احتمالا تا العا هیچ اثری به قدر دن کیشوت مورد علاقه بسیاری از مردم قرار نگرفته باشد . کتاب های زیادی وجود دارد که تنها به یک قوم و ملت تعلق دارد و از مرزهای کشور جلوتر نمی رود . تعدا دیگری هم هستند که در بین دیگران خواننده دارند ، اما تنها آنهایی که برای روشنفکران جذاب هستند باب دل طبقات خاص جامعه می باشد . ولی دن کیشوت تمام موانع جغرافیایی و نژاد پرستی را شکستند و اسم خود را با جهان و بشریت پیوند زدند . همین است که از آغاز قرن 17 میلادی این کتاب بالای هزار بار به بیش از سی گونه مختلف به چاپ رسیده است و تنها در کشور روسیه پهناور از سال هزارو نهصدو هفده میلادی تاکنون بیش از 50 بار ترجمه و بازنشر شده است . بله از نود هزار نسخه و به 14 گویش که این واقعا عدد بسیار زیادی است و خلاصه هایی از این تاریخ قابل توجه ارائه شده است . نمایشنامه‌ ها بارها در قالب باله ، opera و فیلم های کوتاه و بلند نوشته و اجرا شده‌ اند و دن کیشوت بر خلاف دگرگونی هایی که در چند قرن اخیر در ذائقه ادبی رغم خورده ، همچنان یکی از پر طرفدار ترین کتاب‌ های تاریخ جهان است.
البته باید بدانید که دن کیشوت از نظر فن آوری و داستان سرایی آنقدر متمایز نیست و نمی توان نویسنده را به اشتباه مرده دانست . با وجود همه اینها، و از این لحاظ که دن کیشوت یک شاهکار هنری همه چی تمام نیست ، در زمره عظیم ترین داستان های تاریخ بشر قرار می گیرد . به نقل یکی از انتقادگران معروف برخی از اثر های هنری ، آنقدر کامل است که از سطح انسانی فراتر می رود و بالاتر از قدرت خلاقیت انسان قرار می گیرد ، اما دن کیشوت انقدر انسان است که از کامل بودن فاصله فاصله می گیرد .
بیایید خالق دان کیشوت و آثارش را بررسی کنیم. میگل ساودرا در سال ۱۵۴۷ در شهر آلکالا از اسپانیا متولد شد. پدرش یک دکتر چرخشی بود و اغلب در سفرهای خود، میگل همراه او بود. او هرگز به مدرسه نرفته بود و تحصیلاتش محدود به زندگی اجتماعی بود ، مانند ماکسیم گورکی که همچنین تجربه‌ای مشابه داشت.
سرانجام، در جنگ‌های آزور شرکت کرد و پس از آن، دختری را به همسری خود انتخاب کرد. اما این ازدواج آرامشی را در زندگی پرتنش او به ارمغان نیاورد. این جوان شجاع و شمشیرباز، عاشق سفر بود و در سن 23 سالگی به ایتالیا رفت. پس از آن به خدمت سربازی رفت و در بیست و پنج سالگی، در نبرد دریایی شرکت کرد که منجر به دیدن چندین زخمی شد. دو سال بعد به گروهی پیوست که درگیر بودند و در اکتشافات دریایی زیر نظر دون خوان خدمت کرد. اما تلقین او در سال 1575 توسط اعراب دستگیر و به الجزایر زندانی شد. پس از یک سال بردگی، والدینش چند کیسه طلا برای باج دادن به او فرستادند. سروانتس نامه‌ای به وزیر امور خارجه اسپانیا نوشت و طرحی برای فتح الجزایر ارائه کرد. با تلاش والدینش و حمایت بازرگانان مسیحی الجزایر، سروانتس آزاد شد
در این روزها، سروانتس تصمیم گرفته است که مهارت نوشتن خود را به کار بگیرد و از آن برای کسب درآمد استفاده کند. او تا سال 1587 به نگارش نمایشنامه‌هایی مشغول بود که فکر می‌کرد ارزش دارند ولی در واقع اینطور نبودند. سروانتس به شدت بر فراز و نشیب‌های نظامی خود افتخار می کرد و حتی بیشتر مهارت‌های نظامی خود را نسبت به نوشتن می‌دانست. او همچنین شعر هم می‌نوشت، اما به گفته لوپه دی وگا، یک نمایشنامه‌ نویس معروف در آن زمان در سراسر اسپانیا ، این کارش در سطح خود اسپانیا متاسفانه به چشم نمی‌ آمد.