این شاهکار بی نظیر زندگی یک زوجی را روایت می کند که وقتی آنها در یک مهمانی هستند جنایت وحشتناکی اتفاق می افتد. کتاب زن همسایه اثر شاری لاپنا نویسنده کانادایی است.
دانلود کتاب زن همسایه
- بدون دیدگاه
- 429 بازدید
- نویسنده : شاری لاپنا
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 228
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : شاری لاپنا
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 228
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب زن همسایه
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب زن همسایه
آن احساس کرد اسید در معده اش می چرخد و گلویش بالا می رود. گیج می شود و زیاده روی می کند. البته قصدش این نبود، اما «سینتیا» مدام به او سرازیر شد و او را از حد دور کرد. آنه نمی داند چگونه شب را بگذراند. حالا او نمی داند چقدر در این مهمانی شام بی پایان نوشیده است. بنابراین، دوشیدن شیر در صبح ضروری است
باید سینه را خالی کند و دور بیندازد تا کودک بیمار نشود. گرمای شب تابستان آن را خواب آلود می کند و او از گوشه چشم به صاحبش سینتیا نگاه می کند. سینتیا بدون هیچ خجالت و فروتنی مشغول شوخی و خندیدن با مارکو شوهر آن است. چرا آنا این را تحمل می کند؟ چرا همسر سینتیا، گراهام، این اجازه را به همسرش داد، آن از این کار عصبانی است، اما چاره ای ندارد؟ چگونه می توانم جلوی آنها را بگیرم بدون اینکه آن مرد بیچاره را بامزه جلوه دهم. آنا نیامد، پس من آمدم.
جلسه را به عهده بگیرید و در مرکز توجه قرار بگیرید.
اما از طرفی سینتیا
آن مارکو و گراهام همگی به سینتیا خیره می شوند و مجذوب او به نظر می رسند. به خصوص مراقب مارکو باشید. آنه به خودش می گوید که سینتیا می تواند به راحتی با هر کسی کنار بیاید. او بسیار جذاب است
انگار از کنترل خارج شده است
هرچه آن بیشتر مارکو و سینتیا را می بیند، بیشتر شک می کند که رازی بین آنها وجود دارد. هیچ وقت اینقدر بدبین نبودم.
او باید خیلی گرم باشد
نه، اگر چیزی برای پنهان کردن داشت، اینطور رفتار نمی کرد. سینتیا شیطنت بیشتری نسبت به مارکو دارد، اما مارکو از این وضعیت کاملا راضی به نظر می رسد
مارکو با موهای مشکی ژولیده، چشمان شیطنت آمیز و لبخند می آید
مریکش همیشه جذاب بوده است، بنابراین اگر مرکز توجه سینتیا، همسر مارکو بود، این دو واقعاً به هم مرتبط می شدند. آنه به خودش می گوید که باید این افکار را کنار بگذارد. او می داند که مارکو قطعاً به او فداکار است، مارکو کاملاً به خانواده اش اختصاص دارد و همسر و فرزندانش تمام دنیای او هستند. مارکو همیشه هست
مهم نیست چه اتفاقی می افتد، او در کنار او خواهد بود. با این حال، وقتی سینتیا را می بیند، مضطرب و افسرده می شود. شش ماه از تولد نوزاد می گذرد، اما آن هنوز حدود 10 کیلوگرم وزن بیشتری دارد. فکر می کردم تا این زمان به اندازه قبل از بارداری خود برگردم، اما به نظر می رسد حداقل یک سال طول بکشد. به لطف مربی شخصی، او دیگر مجبور نیست خود را با عکس های مجله مادران سالمی که در عرض چند هفته پس از زایمان به اندام خود بازگشته اند مقایسه کند. البته، آنه حتی قبل از بارداری سینتیا همخوانی نداشت. سینتیا یک همسایه قد بلند و باریک با پاهای بلند، کمر باریک، سینه های برجسته، پوست نرم و موهای ژولیده مشکی، حتی برای یک مهمانی ساده مثل این در خانه اش، همیشه خوش لباس است، حتی کفش های پاشنه بلند آنها را متوجه شدم که سینتیا و گراهام دقیقاً همان چیزی را پشت دیوار اتاق نشیمن خود داشتند. آنها در خانه های آجری کنار هم زندگی می کنند. این سبک خانه که در اواخر قرن نوزدهم ساخته شده، در شمال نیویورک رایج است. تمام خانه های این ردیف به سبک ایتالیایی بازسازی شده اند و قیمت بالایی دارند. آنها تقریباً یکسان هستند و فقط تفاوت های جزئی در دکوراسیون دارند. هر کدام یک اثر هنری کوچک است.
منزل آن و مارکو در آخر این ردیف قرار دارد. آنا گوشی اش را برمی دارد و دستش را می گیرد تا به ساعت نگاه کند. نزدیک نیمه شب است. او نیمه شب از کودک و مارکو دیدن کرد.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست