چگونه می توانیم احساس بهتری داشته باشیم و بدون هیچگونه استرسی در لحظه زندگی کنیم. کتاب زیاد بهش فکر نکن ( Stop Overthinking ) اثر نیک ترنتون نویسنده آمریکایی می باشد.
دانلود کتاب زیاد بهش فکر نکن
- بدون دیدگاه
- 179 بازدید
- نویسنده : نیک ترنتون
- دسته : آموزشی , خارجی , روانشناسی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 127 + 104
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : نیک ترنتون
- دسته : آموزشی , خارجی , روانشناسی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 127 + 104
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب زیاد بهش فکر نکن
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب زیاد بهش فکر نکن
این فقط یک تجدید نظر نیست
جیمز را تصور کنید. جوان مهربان و باهوشی که خودش را خوب می شناسد.
یا به عبارت دقیق تر، او کمی بیش از حد خودخواه است. جیمز همیشه چیزی برای نگرانی پیدا می کند، اما امروز یک مشکل جزئی سلامتی توجه او را به خود جلب کرد.
او تحقیق کرد و
همین مسئله کوچک مرا بیشتر در مورد احتمال آن نگران کرد. لحظه ای فکر کرد، به خودش نگاه کرد و غر زد.
شاید دارم زیاد بهش فکر میکنم
بنابراین سعی کرد استرس خود را کنترل کند، اما اکنون ترس دیگری بر او غلبه کرده بود: ترس از افکار خودش.
باید راه حلی برای این افکار غیرقابل کنترل و مضطرب وجود داشته باشد،
راه حل؟ جیمز دیگر نمیتوانست افکارش را کنترل کند و به زودی با خود درباره گزینههایی از جمله مشاوره، گفتگوی معنوی، تأمل در خود، ترس، قضاوت، حالت تدافعی و تحلیل خود بحث کرد.
اما لحظه ای فکر کرد، به خودش نگاه کرد و سوالی مشکوک از خود پرسید. “این اضطراب از کجا می آید؟” “هیچ کس تا به حال مانند او خود را شکنجه نکرده بود،
درست است در آن لحظه، خاطرات بی شماری از زمان هایی که مردم از او انتقاد کرده بودند، در ذهنش گذشت؟” سعی کرد تمام عیوبش را زیر ذره بین ببیند و آنها را یکی یکی بررسی کند.
او متعجب بود که چرا او این گونه واکنش نشان می دهد و با این واقعیت که نمی تواند تسلیم شود دست و پنجه نرم می کند. یک ساعت بعد متوجه شد که در مورد سلامتی خود به هیچ نتیجه مثبتی نرسیده است.
او به سرعت به رکود می افتد و با جریان می رود.
پچ پچ ذهنی در این پچ پچ درونی او بارها و بارها با خود تکرار می کند. همیشه همینطور است
من هیچوقت مشکلاتم رو حل نمیکنم همیشه استرس دارم…
اوه، باورش سخت است که جیمز متوجه یک خال گوشتی عجیب و غریب بر روی شانهاش شد، این همه ناراحتی ذهنی به جان او افتاد.
همه ما در جهانی پیچیده، بیش از حد تحریککننده و مبتنی بر عقل زندگی میکنیم. بیش از حد فکر کردن پاسخ این فرآیند در زندگی است. اما همانطور که از نامش پیداست، غرایز شناختی و عادی ما را درگیر می کند؟
افراط اندیشی زمانی اتفاق می افتد که فرآیندهای فکری شما از کنترل خارج می شود و باعث می شود احساس ناراحتی کنید. تحلیل بی پایان از خود و زندگی شما مقوله ای بی پایان است.
مکث های غیر ارادی و غیرضروری مغز انسان معمولاً به حل مشکلات و درک بهتر موقعیت ها کمک می کند. تفکر بیش از حد می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.
نام آن را نگرانی، اضطراب، استرس، وسواس، یا هر چیز دیگری که دوست دارید بگذارید، اما این یکی از ویژگی های تفکر بیش از حد است که به ما احساس بدی می دهد و به هیچ وجه به ما کمک نمی کند.
در یک مورد معمول از تفکر بیش از حد، افکار در یک چرخه بی پایان و ناخواسته رخ می دهند و تقویت می شوند. بیش از حد فکر کردن یک فعالیت ذهنی بسیار مخرب است.
اگر دائماً از تمام افکار خود آگاه باشید، خواه این فعالیت ها شامل تجزیه و تحلیل مشکلات، قضاوت، کنترل، ارزیابی، نگرانی
یا، مانند مورد جیمز، هر سه باشد، در حالت تفکر بیش از حد هستید. *
شما متا تفکر هستید. به عبارت دیگر، شما به افکار خود نیز فکر می کنید.
اگر مغز انسان بسیار شگفت انگیز است و فکر کردن بسیار مفید است، چرا فکر کردن بیش از حد چنین رفتار مخربی دارد، مردم تئوری های مختلفی در مورد اینکه چرا من بیش از حد فکر می کنم، ارائه کرده اند.
بیش از حد فکر کردن می تواند یک ویژگی شخصیتی، یک عادت بد یا حتی یک بیماری روانی قابل درمان باشد. اما راه حل ها و روش هایی وجود دارد
که می تواند ما را از استرس و ویرانی رها کند و ما را به سواحل امن و آرام برساند. اولین و مهمترین نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که علت افراط اندیشی شما تمرکز بیش از حد شما نیست.
این جمله به چه معناست؟ در مورد آقای چیمز، هیچ ارتباطی بین ظاهر وحشتناک خال روی شانه و تفکر بیش از حد او وجود نداشت.
هیچ ارتباطی بین آنچه که 23 سال پیش کسی به او گفته بود، تفکر بیش از حد او و انتخاب درست روانشناس وجود نداشت، و همچنین هیچ سوالی وجود نداشت که آیا او باید احساس گناه کند زیرا او یک فرد بد است.
همه این افکار صرفاً نتیجه اندیشیدن زیاد است. وقتی فردی در تله فکری می افتد، فکر می کند ماهیت تفکر او اشکال دارد. به خودش می گوید:
“اگر بتوانم این افکار مضطرب را مرتب کنم، اعصابم آرام می شود و همه چیز خوب می شود، البته وقتی این فکر مرتب شد،
فکر دیگری جای آن را خواهد گرفت.” به همین دلیل است که این افکار نتیجه تفکر بیش از حد است.