دانلود کتاب سنگ صبور

دانلود کتاب سنگ صبور

دانلود کتاب سنگ صبور

اکنون همه چیز جای خود را به زلزله داده است. نه خوابی در شب وجود دارد، نه روزهای آرامی. همه می ترسند، همه می ترسند. هی زلزله هی زلزله ما خودمان زندگی آرامی داشتیم و این زلزله، سگ من خم می شود، مرگ سیاه از سحر تا غروب پیش رویمان می افتد. درها، دیوارها، سقف ها، درختان و آب حوض نزدیک است از زمین کنده شود. اما وقتی زلزله می آید، آب حوض تبدیل به تماشایی می شود. موج می زند، می پرد، از برکه بیرون می ریزد. گاو خسته خاک را اینجا و آنجا لگد می زند و سعی می کند کلوخ ها از شاخش نریزند تا بدهی همه پرداخت شود. همه اینها ترس است. سقفی با هزار تُن خاک بر سر آدمی می افتد و می داند که نه می تواند به عقب برگردد و نه جلوتر، مثل خاک نفس می کشد، می داند که دارد می میرد و کاری از دستش بر نمی آید. و بر آن مرد و الاغ و گاو می چرند و ریشه درختان کود را از دل و جگر مردان می مکد. بالاخره اگر زمین دهانش را باز کند و شهری را ببلعد چه کسی می‌تواند به دور نگاه کند؟ چه کسی می توانست؟ از زمانی که جهان وجود داشته، زلزله ها اتفاق افتاده است. و هرگز تمام نمی شوند. پیچیدگی های دل زمین به این زودی ها خالی نمی شود. آنها هرگز به پایان نخواهند رسید. روزی جایی برای همه کوه ها و تپه ها، دره ها و دروازه هایی که اکنون در آسمان ناپدید شده اند وجود خواهد داشت. چنین زمین لرزه هایی قلب و احشاء زمین را به لرزه درآورده و پایین و پایین تر فرو رفته است. “کمک های اضطراری شیر سرخ و خورشید سرخ به زلزله زدگان. تاکنون 500 جسد از زیر آوار بیرون آورده شده است. شکر، دارو، پتو و چادر شخصی از Sacroe Seal بین آسیب دیدگان توزیع شده است. سی و سه زلزله از شب گذشته رخ داده است. میزان خسارت هنوز مشخص نیست. تخلیه شهر.” تمام شد. در دوباره می چرخد. یکی راه می رود، یکی می ایستد، سومی سرش را تکان می دهد. مردم دوباره جفت می شوند، تولید مثل می کنند، تخم ها و لاروها مانند مورچه ها روی زمین می خزند. این لندفورت را از تخت بیرون بیاورید. یه کار مفید انجام بده در چه کاری خوب هستید؟ چیزی بنویس تو از اول زندگیت میگفتی میخوای نویسنده بشی. اما شما هیچ اشتباهی نکرده اید. داستانی خالی است فقط خودت رو گول میزنی مگه نگفتی میخوای از زندگی گوهر چیزی بنویسی؟ شاید. یک بار با او ملاقات کردی و او زیر آوار فرو رفت. کی میدونه چی مونده؟ تمام تلاش خود را بکنید تا چیزی از خود را پشت سر بگذارید. هیچ کس، حتی خانواده ای ندارید، اگر الان زیر آوار فرو بروید، چه می شود؟ از کجا بفهمم نوشته هایم با من زیر آوار نرفتند؟ از آغاز جهان چقدر زیر زمین مدفون شده است؟ چند کتاب گم شده است؟ اعراب و مغولان چند کتاب را سوزاندند و ویران کردند؟ کتاب های ساسانی کجاست؟ کلیه ها و جوانه های رودکی کجاست؟ آثار بیهقی سام کجاست؟ و صدها نفر دیگر که ما از آنها خبر نداریم کجا هستند؟ از شما می پرسم: چه بر سر این کشور آمده است؟

آیا هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان از خاکستر برخاستند؟

هیچ چیز باقی نمی ماند: نه کتاب، نه هنر، نه اقتصاد، نه دین، نه ارتش، نه داستان، نه شعر، نه ساختمان. آنها کجا هستند؟ چه کسی آنها را نابود کرد؟ از شرم ما عرب ها برای ما چیزی نیاوردند. هر چه داشتیم را نابود کردند. معلوم است که ما لیاقت آنها را نداشتیم. من هم نویسنده نمی شدم. مرغ

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از واتس اپ یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …