دانلود کتاب سه تفنگدار

داستان درباره چهار قهرمان شجاع و دلیر در زمان لویی سیزدهم است که پیمان برادری می بندند و در بسیاری از جنگ ها در کنار یکدیگر ماجراجویی می کنند. کتاب سه تفنگدار اثر الکساندر دوما می باشد.

دانلود کتاب سه تفنگدار

در اولین دوشنبه ماه April سال هزارو نهصدو بیست و پنج میلادی ، در شهر  محقر مونگ، پایتخت دیوان محلی به نام رومان دولا، تحت تأثیر هیجان قرار گرفت. این هیجان به شکل یک انقلاب در این شهر ظاهر شد و پروتستان‌ها که در آن زمان در حال جنگ با قوای دولتی در بندر روشل فرانسه بودند، به نظر می‌رسید که این شهر کوچک نیز به میدان جنگ تبدیل شود. برخی از بورژواها وقتی از پنجره‌های خانه‌ها بیرون می‌نگریدند، زنان وحشت‌زده را در خیابان اصلی شهر فرار می‌بینستند، کودکان در دروازه‌های خانه‌ها فریاد می‌زدند، مادران عجله‌کرده برای دفاع از خود مسلح می‌شدند و همه با ناامیدی ولرزه‌ای در دل، تفنگ و نیزه به دست می‌گرفتند تا به سوی مهمانخانه فران مونیه که صدای آشوب و شور و شوق از آن سو می‌آمد، حرکت کنند. هر لحظه جمعیت بیشتری جلوی آنجا جمع شده و با وجود وحشت و کنجکاوی فرو رفته، همگان سعی در گرفتن اطلاعات داشتند و صدای گفتگو ها به شکل زمزمه‌ای در هوا پخش می‌شد.
در آن زمان، وضعیت فرانسه پایدار و آرامشبخش نبود و کاملا می شد گفت که هر روز در یکی از نقاط فرانسه اتفاقات ناخوشایندی رخ می‌داد. به این دلیل که از یک سو، شاهزاده فرانسوی هم اکنون در انجام رقابت با یکدیگر بودند و از سوی دیگر، میان سلطان فرانسه و Jules Mazarin ، نخست وزیر او، تنش‌ها و مشکلات مداوم وجود داشت و این دعوا‌ها به‌همراه جنگ‌ها گاه علنی و گاه مخفی، باعث ناراحتی و بحران‌های مداوم شده بود. به جز اشخاص و طبقات بالا، دزدان، بی‌خانمانان، پروتستان‌ها، گروه‌های مختلف و طبقات خاص نظامیان اشراف همواره برای مردم مشکل‌ساز بودند و در تمام سال با همه به دعوا می‌پرداختند. بورژوازی که می‌توانستیم آن‌ها را جامعه شهر تعبیر کنیم، برای دفاع از خود، همواره در برابر دزدها، گروه‌های مختلف و نظامیان اشراف، سلاح می‌آوردند و گاهی حتی مخالف پادشاه فرانسه نیز مقابل آنان قرار می‌گرفتند، اما هرگز به مخالفت با کاردینال دوریشلیو صدراعظم فرانسه و اسپانیایی‌ها روی نمی‌آوردند. این وضعیت برای مردم عادت شده بود و بنابراین هنگامی که آشوب در شهر مونگ رخ داد، مردم فوراً به سمت آنجا حرکت کردند.
زمانی که مردم به روی هم خیره شده، نه پرچم سرخ و زرد españoles را مشاهده کردند و نه جامه هم پیمان افراد ریشلیو. بنابراین با همراهی اسلحه، به کاروانسرا فران مونیه روانه شدند. در اینجا، متوجه شدند که هیچ تهدیدی وجود ندارد، وقایع عادی شهر که همیشه به ایجاد هیاهو منجر می‌شود، اتفاق نیفتاده است. برخی از حاضرین به گفتگو با جوانی که علت این غوغا بود پرداختند و فهمیدند که لباس او نشانه او بود .
در شهر کوچکی، یک جوان با ظاهری صورتی، بلند و لاغر، نشانه‌های زرنگی در چهره و عضلات قوی و زبر داشت. این ویژگی‌ها نشانه‌های استقامت و قدرت بودند که در مردان گاسکونی رایج است. علاوه بر این، هر مرد گاسکونی یک بره بزرگ بر سر دارد، اما این جوان با انتخاب کلاه بدون لبه و پرکوچک، به شکل خاصی ظاهر می‌شد که با یک نگاه می‌توانست نژاد او را تشخیص داد. چشمان گشادش نشان می‌دهد که هوشمند است و نمای بینی‌اش بازوقند عقاب، اما به ظرافت خاص خودش جلب توجه می‌کند.
هر کس که آن جوان را می دید، فکر می کرد که او فقط یکی از جوانان روستایی است. اما وقتی چشمانش به شمشیر بلندی که از چرم ساخته شده بود میرسید، متوجه می شد که ویژگی های او بیشتر به یک روستایی نمیرسد. زیرا زمانی که پیاده است، شمشیر به ساق پای او می خورد و زمانی که سوار می شود، با موهای اسبش تماس داشت. این نشان می داد که او ممکن است یک اسب هم داشته باشد.

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …