این اثر داستان زندگی روشنفکری را روایت می کند که تجارب عاطفی خود را در قالب شورش علیه همه نهادهای اخلاقی و اجتماعی بیان می کند. کتاب شب یک شب دو اثر بهمن فرسی است.
دانلود کتاب شب یک شب دو
- بدون دیدگاه
- 161 بازدید
- نویسنده : بهمن فرسی
- دسته : داستان
- زبان : فارسی
- صفحات : 244
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : بهمن فرسی
- دسته : داستان
- زبان : فارسی
- صفحات : 244
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب شب یک شب دو
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب شب یک شب دو
یعنی سال 1967. شما در این داستان کی هستید؟ آیا همیشه همان آدم، همان اندام باریک است که وقتی برهنه هستم بیشتر به یاد دارم تا همان نگاه سبزی که همیشه می طلبد؟
همون موهای صاف مشکی؟ همان مدل موی زیبا و آسان که با چشمانتان می توانید ببینید همان بافت سختی که با چشمانتان نمی بینید؟
آیا شما مانند یک دختر بسته حرکت می کنید که به نظر می رسد سن خود را نشان نمی دهد؟
این نامه مثل بهار برایم آمد. عزیزم، بهار خنک و تازه، دور از من است، در غرش نبودنت می سوزد
شما در یک اتاق کوچک و گرم در شاهین در خیابان پاییز تنها هستید.
نگذاشتم بیشتر روزهای دو فصل گرم به راحتی و بیهوده بگذرد.
یک هواپیما بر فراز جاده پیس پرواز می کند. احتمالاً فکر می کنید که من به آمریکا می روم. شما الان تهران هستید. بر خلاف همیشه وقتی رفتی و من موندم تو نبودی و من بودم.
الان من نیستم ولی تو هستی
این عکس زیباست اگرچه عکس ها با موضوع یکسانی هستند، اما زیبایی هر لحظه خودنمایی می کند. وابستگی را در این جدایی می دانم. من در این هواپیما نیستم. من الان در لندن هستم.
من تنها هستم، بدون تو، در اتاقی به ابعاد 5 فوت در 8 فوت در هتل وینستون در ارلز کورت، آرام و در عین حال آشفته. در لندن سرد است، بسیار سرد. آهجین مریض بود.
آجین همیشه ایرادات خودش را دارد. به دیدنش رفتی من تازه دو روز پیش برگشتم آهجین خواهر شماست. دختری که از شما کوچکتر است اما از شما بزرگتر به نظر می رسد.
دختری با صورت گرد و گوشتی، هیکلی درشت و مردانه، پوستی آغشته به آکنه، لک و عرق، و لبخندی همیشگی که به نظر می رسید زشتی او را نادیده می گیرد.
آه جین دختری است که بعداً با یک تکه کاغذ که از پاریس می آید کار پدرش را زیر و رو می کند. تب آجناپان را در تهران پخش کرد. این روزنامه بیان میکند که صاحب آن که یک پاریسی است،
میتواند نانوایی در پاریس را بیاموزد و از تجربه در تهران بهره ببرد. و همین کافی است تا در تهران هم تب نان ایجاد شود. پله پله تب زمین، تب بانک، تب پیکان و فردا تب آپارتمان
کارخانه پدرت را دیگر نمی توان نانوایی نامید. نان، نان، نان شور، نان بی نمک، گندم، جو، ذرت، نرم، خشک، اما همه مدرن، نان متمدن، نان پیشرفته و همه چیز خارجی
ارتش بزرگی از کارگران زن. بیشتر آنها چاق و چاق هستند، مانند خود آه جین. این دختر قبل از هر کس دیگری می دانست که چیزی بین ما وجود دارد و احتمالاً همه دخترها فردا آن را خواهند فهمید.
اما قیافه این دختر همیشه به من می گفت که او می داند. عبارات دیگر چیزی نمیگویند، اما شاید ما میخواستیم کسی چیزی را بداند.
البته من دلیل خیلی خوبی دارم. ما می خواهیم با هم باشیم، پس برای با هم بودن از هم پنهان می شویم.
و صندوقدار فروشگاه پدرت که نقشه میکشید تو و آه جین را اهلی کند.
شاید یکی از شما را می گرفت، اما من معلوم می شدم و کار خراب می شد. و از فروش روزانه دست بردار و در عرض یک سال اخراج شد.
و آن روز قبل از اینکه من و تو سر کار برویم، با چند خبرنگار رادیو به کارخانه پدرت رفتیم. از پدرت پرسیدم “کاکایی سان، میدونی سنگکپن چیه؟”
و بلافاصله جواب دادم: نان سنگک بزرگ است، اما به غیر از آن بهترین نان دنیاست و کف دستم را روی صورتش گذاشتم. “آن را به عنوان یک سانکاکی در نظر بگیرید.
درست مانند کف دست شما، می توان آن را نیز صادر کرد، این مبادله برای همه کسانی که شنیدند یک شوخی بود، اما نگاه پدر شما ابتدا کمی تنگ شد،
سپس متوجه شدم آه جین بسیار ماهرانه است.” و مغرور