دانلود کتاب شیرین و فرهاد

در این کتاب ارزشمند ماجرای عشق فرهاد کوهکن و شیرین به شیوه‌ ای مؤثر و دلنشین بازگو شده و به نظم درآمده که از داستان خسرو و شیرین نشأت می‌گیرد. کتاب شیرین و فرهاد اثر وحشی بافقی است.

دانلود کتاب شیرین و فرهاد

ای دل من آتشی در آن دل روشن کن، اما در آن دل، هر روز، در آن دلی که نمی سوزد، این دل مظلوم نه به آب می خورد و نه خاک، و دلم را به آتش می کشد و قلبم را تغذیه کن زبانم با آتش حرف می زند، درون و بیرون تو را گرامی می دارم، اما درون و بیرون درد دارد، ده کلمه در آتش بخوان، اگر گرمت کرد، آتش التماس کن و با عشق بر پیشانی ام بسوزان، زبانم را بر آن روشن کن. آتشی و کلماتی را که آرزو دارم بگو، در دلم آبی نیست، چکه می کند با اینکه آب نیست، افسرده ام، بی نور، چراغ را با حداکثر روشنایی و گرما می تابانم، دل افسرده ام، روشن کن چراغ مرده و اندیشه های من راه روشن نیست، من از لطف تو پر هستم، خواهش می کنم، اگر لطف تو به اندازه لطف تو نیست، فکر کجاست، گنج از خزانه مخفی کجاست؟ برای دفن 100 نفر ظروف گذاشتی، اما تا اول تاپیک لطفت سبز بود، نه، می توان برای همه گنج تهیه کرد.
دری به گنج، مانند سدی از گنج.
نمیخوام ناامید بشی
وسط دریچه این راه امید
من به لطف شما نیاز دارم، نه چیز دیگر
درباره امیدی که از چشم هنرمند نامرئی است
آنچه غزال در حالت یأس گفت بررسی شده و اکنون بر تخته سنگی در قبر مرمر او نوشته شده است:
تو را عروسم کردم اما وجودمان تباه شد.
ما هیچ شده ایم، ملک وجودمان
من و تو هر دو ظواهر داشتیم و بقیه فقط تخیلات دوستم بود.
رفتم تا پرده های دیدم را کنار بزنم غم در کمین باغچه است.
ما درب گفتگو و شنیدن را قفل کردیم
حتی اگر عمر و مغز شما تمام شود، هدف ما تخیل شماست
خزران ما ضرر شما و سود خود را می خواهیم
52 ساله، و باقی عمر شما در دستان سرنوشت و سرنوشت است. محل دفن وی در محله سل برج یزد، روبروی زیارتگاه شاهزاده فاضل برادر اهل جین و امام رضا است. درود بر او باد. ملا قطب در تاریخ وفات خود بافنده شد، در این قسمت آمده است:
ساکت شد و لب هایش را از روی حسرت به هم فشار داد.
در جواب من آرام لب هایش را باز کرد.
بلبل، به معنی باغ گل، لب بسته
وحشی، این قصر ذهنی غم، لب بسته، وحشی، گشاد
یک سال در تاریخ جستجوی حکمت او
دستش را روی سرش گذاشت و گفت:
یکی از بزرگان گفت: لشکر افتاده.
این کتاب حاوی اشعار بلند و لطیف معروف و معانی رنگارنگ بلاغت دینی است که شامل ابیات طولانی بسیاری از جمله قطعات معروف زیر است:
راه پرویز به امانت جاسوس گام های شبدیز را می شناسد… و از غزلیات او اشعار عاشقانه فراوانی به زبان های آشنا و بیگانه سروده شده است، پس به اشعار معروفی از او بسنده کرد.
من آرامش در زندگی و امنیت زیادی از زمان می خواهم
نثار صادقی کتابدار در یادداشت های خود که در زمان شاه نوشته شده است، می گوید: اگر دنیا به زندگی ادامه دهد، من با این زندگی دنیایی از زندگی را خواهم ساخت.
وقتی رسید ابروهای کمانی اش را بالا انداخت و رفت.
با ذره ای تواضع بین ابروهاش رفت…
این را دوست پسرم پس از دریافت یک سیلی مودبانه از معلم گفت.
ای معلم، خدایا نترس، تو ظالم هستی.
من او را گرفتم، او به اندازه گناه خیر دارد.
این قسمت در طنز مامسکی آمده است. خواجه های ما هرگز برای غذا از آشپزخانه سیگار نمی کشیدند.
این قطعه در خسرو و شیرین گفته می شود. خیلی خوب حفظ شده یک شکارچی پرنده پرها را به یک گل بست و پاهای آن را درید…
*** نفس حیات که روح از خانه غم تن بیرون می رود.
در میان چهار بیت این رباعی گذشته، خان کادرودان فصیح آن را قرار داده است.
به نظر می رسد که یک خط وجود خواهد داشت.

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …