یک شب خوکی به اسم میجر حیواناتی دور خودش جمع می کند و از رفتار های بدی که انسان ها در برابر حیوانات داشته اند حرف می زند و آنها را به مبارزه علیه انسان ها دعوت می کند. کتاب قلعه حیوانات اثر جرج اورول می باشد.
دانلود کتاب قلعه حیوانات
- بدون دیدگاه
- 1,427 بازدید
- نویسنده : جرج اورول
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 161 + 61
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : جرج اورول
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 161 + 61
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب قلعه حیوانات
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب قلعه حیوانات
درباره نویسنده کتاب
جورج اورول با نام اصلی اریک بلر در سال 1903 در هند به دنیا آمد. او مدتی را در برمه گذراند، دو سال در پاریس زندگی کرد و به عنوان معلم و کتابفروشی در انگلستان مشغول به کار شد. در سال 1937 در جنگ های اسپانیا شرکت کرد و مجروح شد. در
او در سال 1950 در لندن درگذشت. از جمله کتابهایی که نوشت «آس و پاس در پاریس و لندن در روزهای برمهای جاده به اسکله ویگان» است. با انتشار «قلعه حیوانات» در سال 1945 به شهرت رسید و تاکنون میلیون ها نسخه از این کتاب به فروش رسیده است. کتاب 1984 او که پس از «قلعه حیوانات» منتشر شد، شهرت و محبوبیتی برابر با «قلعه» دارد.
حیوانات پیدا کرد.
فصل اول
آقای جونز، صاحب مزرعه مانور ما، آنقدر مست بود که وقتی شب در قفس مرغ را قفل کرد، فراموش کرد دهانه بالایی را هم ببندد. او با پا بیرون آمد و آخرین پیمانه آبجو را از بشکه آبجو پر کرد و لنگان لنگان به اتاق خوابی که خانم جونز در آن چرت می زد، رفت.
به محض اینکه چراغ اتاق خواب خاموش شد، شور و هیجانی در مزرعه ایجاد شد. در طول روز، دهان به دهان پخش شده بود که سرگرد، خوک نر که دیشب برنده جایزه نمایش حیوانات شد، خواب عجیبی دید و می خواست
2
مزرعه حیوانات
قرار شد حیوانات دیگر به محض اینکه دیگر خطری برای آقای جونز نباشد در انبار بزرگ جمع شوند. سرگرد پیر همیشه او را به این نام صدا میکرد، اگرچه او اغلب در مزرعه با نام زیبای ویلینگدون در نمایشگاه شرکت میکرد. قابل احترام بود که همه حاضر بودند یک ساعت از خواب خود را اختصاص دهند
به حرفاش گوش کن در یک طرف بلند بزرگ، روی یک مکان بلند مانند سکو، زیر فانوس که از تیر آویزان بود، روی تختی که لیسیده شده بود، دوازده ساله بود و اخیراً کمی تنومند شده بود، اما خوک باشکوه و با وجود اینکه دو دندان نیشش هرگز از بین نرفته بود. ظاهری مهربان و با تجربه داشت. طولی نکشید که دیگر حیوانات به تدریج آمدند و هر گروه به روش خود ساکن شدند. ابتدا سگ های بولبل، جسی و پینچر آمدند و سپس خوک هایی که روی کاه نشستند.
روی طاقچه مینشستند و کبوترها روی بالهای زنان
گوسفند و گاو را روی تیرهای سقف قرار می دادند
خوک ها در را باز کردند و نشخوار کردند. دو اسب
فصل اول
کالسکه باکسر و کلور به آرامی با هم وارد شدند، سمهای پشم آلوی بزرگشان از ترس حیوان کوچکی که در زیر آن کمین کرده بود، با احتیاط دراز کشیده بودند. شبدر یک مادیان چاق و میانسال بود
با نگرش مادرانه ای که پس از تولد چهارمین کره اسب هرگز ترکیب و بدن اصلی خود را به دست نیاورده بود. باکسر حیوان بسیار بزرگی بود، قدش هجده دست و قدرتش معادل قدرت دو اسب معمولی بود. خط سفید پایین پوزهاش نگاه احمقانهای به او انداخته بود و حقیقت این است که از باهوشترین افراد درجه یک نبود، اما به دلیل ثبات و قدرت فوقالعادهاش در کار مورد احترام همه بود. بعد از اسب ها، موریل، بز سفید و بنیامین، الاغ وارد شدند. بنیامین مسن ترین و بدخلق ترین حیوان مزرعه بود. کم حرف می زد و اگر چیزی می گفت تلخ و طعنه آمیز بود، مثلاً می گفت: خداوند دمی به من داده تا مگس ها را دور کنم، اما ای کاش نه دم داشتم و نه مگس آفریده می شد. در میان همه حیوانات
مزرعه او تنها حیوانی بود که هرگز نمی خندید و اگر دلیلش این بود
از او پرسیدند، گفت: من چیز خنده داری نمی بینم. مشکلی نیست
نشان دهید که او به باکسر ارادت داشت.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست