دانلود کتاب قلعه مالویل

این شاهکار بی نظیر درباره شخصیتی به نام امانوئل می باشد که در قلعه ای که از عمویش به ارث برده زندگی می کند. کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل نویسنده فرانسوی می باشد.

دانلود کتاب قلعه مالویل

در دوران تحصیلمان در مدرسه مقدماتی، یک استاد عاشق قطعه “مادلن” در کتاب پروست بود. من زمانی از او راهنمایی گرفتم و این اثر مشهور را با تحسین و اعجاب خواندم. اما امروز، پس از مدتی، آن را دوباره مطالعه می‌کنم و به نظرم خشک و مصنوعی می‌آید. هرچند می‌دانم که گاهی یک خوراک یا یک نغمه موسیقی می‌تواند خاطرات گذشته را زنده کند، اما این احساس فقط به مدت کوتاهی است. لحظه‌ای شعله‌ای بر‌می‌افرازد و سپس ناپدید می‌شود و زمان حال همچنان پابرجاست. فکر می‌کنم که چقدر لذت برآوردن کلیه خاطرات گذشته در یک بسته توتون خاکی بسیار قدیمی بود، که اخیراً در ته کشوی یک میز پیدا کردم و به عمویم، “کولن” دادم. او از پیدا کردن شی زنده‌یادش خوشحال بود.
او تنباکو را از جعبه‌اش بیرون می‌کشد و آن را با کبریت روشن می‌کند. من با دقت به فعالیتش نگاه می‌کنم و بوی آن تنباکو، خاطرات دوران گذشته را در ذهنم زنده می‌کند، همانطور که نفس عمیق می‌کشم. اما این لذت بسیار کوتاه زمانی پابرجا بود. آیا او مریض شده بود یا به این دلیل بود که تنباکوی قدیمی اش خیلی خشک شده بود؟ من تأسف می‌خورم که او به دنبال بازپروریدن گذشته‌اش، بر روی زمینه‌ی محکمی اعتماد کرده بود، درحالی که آینده‌ای قطعی و مطمئن در پیش رو نداشت. برای ما، زمان گذشته همیشه گذشته است و هر لحظه‌ای از آن از دست رفته است. با گذشت زمان، نه تنها دنیایی که در آن زندگی می‌کردیم از دست می‌رود، بلکه پیشرفت نیز به توقف می‌خورد. و در نتیجه، هر دفعه که به جلو حرکت می‌کنیم، یک بار دیگر از دست داده‌ایم. اغلب سعی می‌کنیم این ناباوری و ناامیدی را با استفاده از کلمات پوشینده پنهان کنیم. با عبارت “مسونیه” که همواره نقدر به معنای خودش است، بدون هیرجانگیری استفاده می‌شود.
اکنون آن روز را “روز بزرگ” نام می‌دهیم، اما این تفسیر بیش از حد عصبانی و جنگ آمیز بود. به دلیل دل “لامنو” و احتیاط روستایی‌اش، ما واقعه را به شکلی مودبانه‌تر تعبیر می‌کنیم و آن را “روز واقعه” می‌نامیم. آیا می‌توان یک تعبیر ملایم‌تر از این داشت؟ این کلمات، نظمی که در این بلبشو بوجود آورده‌ایم و حتی پیشرفت طولانی مدت را از آن به دست آورده‌ایم. بنابراین می‌گوییم: “قبل” – “روز حادثه” – “بعد”؛ این نقشه‌های زبانی ما هستند
هر فرد در جایی است و در گفتگو، هر یک از ما شکلی نظارت بر فرد دیگری داریم، اما زیرا که این برگشت‌ها به گذشته به حال ما کمکی نمی‌کنند، از تکرار آن‌ها خودداری می‌کنیم. اما در تنهایی، داستان دیگریست. با وجود آنکه سن من تازه چهل ساله شده است، شب‌ها شبیه پیرمردها به بی‌خوابی سرم می‌آید. ناچارم شده‌ام شب‌ها به یادآوری فکر کنم. من به فعل یادآوری بدون اشاره به یادآوری خاصی استفاده می‌کنم، چرا که هر شب واقعیت جدید دارد و برای این توجیه، به خودم می‌گویم که اگر به گذشته فکر نکنم، گذشته وجود نخواهد داشت.
همیشه زمان‌های کوتاهی وجود دارد که به خوبی متوجه می‌شوم دو نوع خاطره وجود دارد: خاطرات تصادفی و خاطرات عادی، و سرانجام متوجه تفاوت بین این دو نوع خاطره شده‌ام. خاطرات عادی کمک می‌کنند تا از هویت خود اطمینان پیدا کنم، و در دنیای “بعد”، جایی که همه نشانه‌ها از بین می‌روند، این اطمینان بسیار ارزشمند است و من در این بیابان بی‌پایان این اطمینان را نیاز دارم. در این شب‌های بی‌خوابی، من در این دشت‌های بی‌آب و بیابان‌های روانی، در این گذشته که دوبار رخ داده است، فانوس‌ها را نصب می‌کنم تا مطمئن شوم که گمراه نخواهم شد. وقتی می‌گویم “گمراه نشو”، منظورم همانا حفظ هویت خود است.
من دوازده ساله هستم و با افتخار خودم را بیان می‌کنم که در امتحانات نهایی، قسمتی که شرکت کردم را قبول شده و رتبه اول را کسب کرده‌ام. در آشپزخانه، به دنبال این هستم که والدینم را متقاعد کنم که اراضی خالی ما را برای کاشت و کار بهره‌وری کنند؛ این پیشنهاد به نظرم عاقلانه می‌آید. از مجموع چهل و پنج هکتار زمینی که ما داریم – همانند بقیه مالکان محلی – بخش زیادی از آن به مرتع و زراعت اختصاص داده نشده است. بخش دیگر شامل باغ و درختان است. این درختان به مصرف ندارند، واقعاً چنین درختان بی مصرفی مانند قبلاً ندیده‌ام. والدینم کمتر به حرف من گوش می‌دهند، به نظر می‌رسد که گویی با چیزی دیگر مشغول‌اند.

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …