این کتاب جذاب و دارک به نویسندگی آگوستینا بازتریکا درباره ویروسی می باشد که گوشت تمام حیوانات را آلوده کرده است ، حال دولت ها آدم خواری را قانونی اعلام می کنند و کارخانه هایی به وجود می آیند که گوشت انسان را پرورش می دهند .
دانلود کتاب لاشه لطیف
- بدون دیدگاه
- 3,813 بازدید
- نویسنده : آگوستینا بازتریکا
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 265 + 166
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : آگوستینا بازتریکا
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 265 + 166
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب لاشه لطیف
- کتاب اورجینال و کامل
- قبل از دانلود فیلتر شکن خود را خاموش کنید
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب لاشه لطیف
درباره کتاب لاشه لطیف نوشته آگوستینا باستریزا، داستان دنیایی در آینده است که گوشت حیوانات به ویروسی کشنده آلوده می شود و مصرف آن برای انسان مضر است، بنابراین دولت حیوانات را نابود کرده، باغ وحش ها را خالی کرده و حیوانات را ممنوع کرده است. . مصرف. گوشت . ظاهراً در چنین دنیایی، گوشت خوردن باید به حسرت و آرزو تبدیل شود، اما اینطور نیست، زیرا بشریت راه حلی پیدا کرد که ابتدا پنهان بود، اما کم کم مورد تأیید همه قرار گرفت و تبدیل به مکانیزم قانونی و دقیق شد. .
پیدا شد ما به مارکوس در لاشا لطیفه می پیوندیم. مردی که برای پسرش گریه می کند عاشق پدرش است و از خواهر مغرور شوهر ثروتمندش و فرزندان عجیبش متنفر است. مارکوس مانند یک راهنما برای ما در سفر است
گوشه هایی از این دنیای وحشتناک، رفاقت و جزئیات زندگی در
او آن را برای ما آشکار می کند.
نویسنده ای با نثر سرد، خشک و بی احساس.
ناظر بی تفاوت فقط حقایق وحشتناک و نفرت انگیز را بیان کرد.
و از تحلیل وقایع پرهیز کنید. او این جهان را آفرید
آنقدر متداول ذکر می شود که خواننده گام به گام جهان را می شناسد
فاصله آشنای اطرافش و تقریباً همه چیز در آن
دیستوپیا خالی از مفاهیم است. از این به بعد باستریکا
خواننده را به انتخاب چقدر در این جامعه وحشتناک دعوت می کند
میتونی خودت باشی؟ چقدر می توان ناامیدی را تحمل کرد و بر آن غلبه کرد و مهمتر از آن، این واقعیت که کسانی که ظاهراً به عنوان “خوب” طبقه بندی می شوند، در واقع با کسانی هستند که خود را محکوم می کنند؟
فرقی با هم دارن؟ داستان سوالات اساسی در مورد ایمان، مبانی اخلاقی حفظ میراث انسانی و توانایی مردم برای انجام کارهایی که اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، مطرح می کند و فضای سنگین و اورولی آن عمدتاً به حاکمیت دولت ها، خشونت و فرسودگی حقوق بشر مربوط می شود. . آرامش از احساسات، عقل و سلطه.
تکامل تدریجی شر بر خیر نشانگر است.
درباره نویسنده
آگوستینا باستریکا در سال 1974 در بوینس آیرس به دنیا آمد و از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد. او شروع به نوشتن داستان کرد و با لاشه لطیف در سال 2017 به شهرت رسید. این رمان جایزه ادبی دریافت کرد.
تاریخ کلارین به بیش از سی زبان ترجمه شده است.
آخرین اثر او، مجموعهای از داستانهای کوتاه، پنجههای دیسینیوو و پرنده سیاه، در سال ۲۰۲۳ منتشر شد. او در حال حاضر در بوئنوس آیرس زندگی می کند و به تدریس نویسندگی و
نمایشگاه های نقاشی وجود دارد.
شهر دیستوپیایی آرژانتین
به گفته قهرمان یک رمان دیستوپیایی آرژانتینی، کلماتی هستند که جهان را در آغوش می گیرند. امروزه در دنیای کشاورزی صنعتی ما در مورد “جعبه های حاملگی” و “لحظه لقاح” صحبت می کنیم. در دنیای این رمان که به دنبال نابودی حیوانات توسط یک اپیدمی جهانی آدمخواری به رویکردی رایج تبدیل شده است، استفاده از کلمات دلنشین بیشتر ضروری است. مارکوس کارخانه ای را اداره می کند که هدفش کشتن مردم است و به همین دلیل با تمام مراحل کار آشناست. کارخانه گوشت با چندین مرکز زادولد همکاری می کند اما فقط این مراکز برای او مهم هستند.
آنها بیشترین میزان سرمایه را در چرخه تولید گوشت فراهم می کنند. مارکوس قصابها، دباغخانهها، آزمایشگاهها و حتی یک ذخیرهگاه اسرارآمیز شکار را تامین میکند، و راهنمای ما با وحشت مواجه میشود که به ما نشان میدهد چگونه “سر” کشته و قربانی میشود، فرآیندی که برای هر کسی که به یک کشتارگاه رفته است آشناست. Bese به ما می گوید که چگونه گوشت مرغوب بدون داروهای تسریع کننده یا تغییرات ژنتیکی پرورش می یابد، چگونه تارهای صوتی برداشته می شوند زیرا گوشت صحبت نمی کند. چگونه می توان از آسیب رساندن زنان باردار به جنین خود جلوگیری کرد و با لغو ممنوعیت قانونی آدمخواری که اکنون یک تجارت پر رونق در بازار سیاه است، اوضاع پس از منع رفت و آمد چگونه تغییر خواهد کرد؟
گوشت محبوب است. گوشت مخصوص با رعایت استانداردهای بهداشتی تهیه می شود و بسیار گران است. «گوشت معمولی گوشتی است که نام و نام خانوادگی داشته باشد. به دلیل ترس از دزدیده شدن اجساد از ماشین های نعش کش، اجساد سوزانده شده جایگزین مراسم تشییع جنازه شده است، لاشخورهای گرسنه و دیوانه گوشت در تاریکی سرگردان هستند و همزمان با گذشت زمان، شهروندان ثروتمند دست انسان را از قصابی ها خریداری می کنند که در کتاب شرح داده شده است. “ارگان ها”.
به آن «فوانی» می گویند و با سالاد می خرند. خلاصهای که مارکوس از گذار و اعتقادات اخلاقی دوگانهاش انجام میدهد ممکن است گاهی کمی سنگین به نظر برسد – او معتقد است کالاها فقط کلمه دیگری برای پوشش جهان هستند – اما روایت خشک خبری و جملات بریدهشده و بیروح تأثیرگذار است. در آن. . او نه تنها به خاطر این واقعیت وحشتناک جدید و غیرقابل انکار، بلکه به خاطر مرگ پسر کوچکش نیز با کنایه ای تلخ می گوید: «آدم می تواند تقریباً به هر چیزی عادت کند جز مرگ یک کودک». پدرش به تدریج در آسایشگاه به جنون فرو می رود.