داستان این کتاب درباره شخصیتی به نام جودی می باشد که یک روز در محل کارش با هیولای بزرگی روبرو می شود.
دانلود کتاب مانستر
- بدون دیدگاه
- 184 بازدید
- نویسنده : ای. لی. مارتینز
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 263 + 160
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : ای. لی. مارتینز
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 263 + 160
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب مانستر
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب مانستر
یک موجود گنده به رنگ صدفی با موهای بلند وجود داشت که کل بستنیهای موجود در یخچال را خورده بود . بیش تر از 5 جعبه دوازده تایی برایش خالی شده بود که نشان از این داشت که بیش تر از نیمی از بستنی ها را خورده بود ، ولی همچنان بستنی می خواست و گشنه بود .
جودی از پشت نرده های میله ای مشاهده کرد که موجود در حال لذت بردن از چاکو چیپس استیکی بود و با حالت ملچ ملوچ داشت یک کارتن کامل از آن را می خورد . سپس کله اش را برگرداند و استشمام کرد . با استثنای چهره به رنگ آبی ،با دماغی که سوراخ های بسیار بزرگی داشت و دهانش خیلی بزرگتر از انسان بود که می توانست به راحتی مواد غذایی را در چند ثانیه بخورد . او چشمان کبالتی خود را به سوی جودی جلب کرد و خمیازه طولانی مدتی کشید .
جودی ترسید و سریعاً عقب رفت و به سمت راه پله مواد غذایی رفت که دیو داشت کلم ها و کاهو ها را از آنجا جمع آوری می کرد .
دیو پاسخ داد : ” فکر می کنم می خواستم تو را برای چیدن بستنی ها بخوانم یا صدا بزنم . ”
جودی پاسخ داد: “نه ، او همه آن ها را می خورد ، نیازی به من ندارد . ”
دیو کله اش را برگرداند و گفت : ” چی ؟ شاید همه آن ها را میل نکرده باشد ، مثلاً ممکن است طعم وانیلی را دوست نداشته باشد ؟ ! ”
دیو کارگر هوشمندی نبود و کمبود کارگر در فروشگاه همیشه تخفیف + پلاس و ساعت های کاری زیاد به طور مستقیم روی آن تاثیر گذار بود . او فقط و فقط در بیست و چار ساعت سه ساعتش را به استراحت می پرداخت ، با دریافت حقوق ناچیزی در ساعت و صرف کردن تنها دو روز off بودن در سال . او گفت: «آن یتیه، همان خرس عظیم و جسته با پشم های پر و دراز که محل زندگی اش در هیمالیا است ، فقط اکنون در یخچال ماست و دارد ذوب میشود . » جودی با خود در این فکر بود که همه این ها به کار کردن در پست مدیریت در این مکان در شاپ بزرگ ارزشش را دارد . «اون باز داره بستنی میل می کنه چی ؟ » جودی باز یک دم و باز دم عمیقی کشید و پاسخ داد : «برو یه نگاهی به خودت بنداز ، دیو . من دارم کاهو ها را به طور مرتب می چینم . » دیو آرام آرام به سمت یخچال رفت و بعد بازگشت و پاسخ داد : « یک یتی در یخچال است . » سپس به جودی کمک کرد تا کاهوها و کلم ها را به طور مرتب بچیند . سپس موزها و سپس انگور ها را چیدند و دوباره چشمانشان به یخچال خیره شد . جودی سوال کرد : «آیا هنوز همانجاست؟» دیو سرش چاقش را خارید و پاسخ داد : « بله ، همینک دارد مرغ های گران یخ زده را می خورد . » «خوب باید چه کاری انجام بدیم ؟ » دیگر از سوال نکن از من، تو در جایگاه مدیریت فروشگاه هستی ! » دیده می شد که دیو برای حل مسأله دچار اذیت بود . دل جودی برای او تنگ شده بود . « آیا کتاب شماره های ظروری و اظطراری اینجاست ، دیو ؟ » دیو سر به سمت زانو هایش انداخت : « آره ، اما می دانم که شماره ای در مورد حل این مساله داخل آن باشد . آن را چک کرده ای ؟ »
طبق دستورات دیو ، جودی داره در دفتر کار می کنه . اون دنبال چیز خاصی نیست ، فقط به کلید های آن اتاق نیاز داره . بعد از چند دقیقه تلاش بی موقع برای پیدا کردن شمارهی تلفن اضطراری ، اون تماس می گیره و یک صدای ضبط شده مشغول به صحبت می شه . این حالت ناگهانی ، جودی رو کم توجه نمی کنه و احتمالاً به این فکر میکنه که شاید واقعاً بخواد یک دکمه رو بزنه .
جودی تلاش می کرد با چالش مقابله کند . زنگ تلفن در حال زنگ زدن بود و او فقط به تازگی شروع به نواختن یک الگوی موسیقی شده از ذهن خود با استفاده از یک مداد و یک صندلی بود . در حالی که درحال پیدا کردن ریتم جدید بود ، یک صدای دیگر به خط پاسخ داد . ” خدمات کنترل حیوانات . لطفاً شرایط اضطراری خود را اعلام نمایید . ” با سر و صدای تلفن ، جودی موجی از ناراحتی را حس کرد . ” آره ، امم ، احتمالاً عجیب به نظر می رسد ، ولی فکر می کنم چیزی مرتبط را در مغازه مان داریم . باید به فکر یک سگ بزرگ باشید . اگر اینطور باشد ، شاید اعتقادشان را جلب کنید . ” او صمیمانه باور داشت که اگر تصمیماتش را با دقت بگیرد ، ممکن است باور پذیر باشد . ” میدانم ممکن است حرف هایم عجیب به نظر بیاید ، اما قسم میخورم که جدی است . لطفاً صبور باشید . “
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست