این کتاب زیبا داستان زندگی دو مردی را به تصویر می کشد که سخت به دنبال کار هستند تا بتوانند مزرعه ای را برای خودشان بخرند. کتاب موش ها و آدم ها اثر جان اشتاین بک نویسنده آمریکایی می باشد.
دانلود کتاب موش ها و آدم ها
- بدون دیدگاه
- 105 بازدید
- نویسنده : جان اشتاین بک
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 187
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : جان اشتاین بک
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 187
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب موش ها و آدم ها
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب موش ها و آدم ها
در چند کیلومتری جنوب انبار دادا ، رودخانه سالیناس از دامنه تپه ای گود و بسیلر سبز می ریزد و به دریاچه ای تبدیل می شود . آب موجود در آن گرم است چون پیش از آنکه به دریاچه برسد از خاک های زرد و بسیار داغ که پرتو های خورشید به آن تابیده می گذرد . در یک طرف دیگر دریاچه دامنه های طلایی تپه های پر پیچ و خم رو به کوه وجود دارد .
گابیلان سخت و صخره ای است ، اما در طرف دیگر در دره عمیق لبه آب با ردیفی از درختان پوشیده شده است درختچه های بسیار زیبا و وصف نشدنی بید که هر سال در بهار سبز می شود .
آن ها بسیار سر حال اند و همواره اثرات سیلاب های زمستانی را بر روی نوار هایی از برگ های طلایی و همچنین درختان چنار با برگ های و شکوفه های سفید روی استخر رنگارنگ همچنان آرام و شاداب هستند .
در طرف دیگر جایی که ساحل شنی است برگ های زیر درختان به قدری متراکم هستند که اگر یک مارمولک کوچک و سبک بخواهد اگر از آنجا عبور کند سر و صدای زیادی ایجاد می کند .
عصر ها خرگوش ها از لانه های بسیار زیبای و کوچک خود در زیر بوته خارج می شوند تا روی ماسه نرم و گرم آن جا استراحت کنند .
رد پای سمور های بسیار زیبا و جذاب و سگ های روستایی و همچنین گوزن هایی که شب ها برای خوردن آب به کناره های رودخانه می آیند آن جا را به شدت زیبا کرده است .
مسیر از لا به لای درختان بسیار زیبای بید و هم راستای درختان چنار تا لبه استخر می گذرد که زیر پای پسرانی است که از روستاها برای آب تنی کردن در رودخانه پر عمق می آیند .
پاهای افرادی که از بزرگراه به استخر آمده اند به شدت کبود شده اند .
در رو به روی آن ها شاخه ای مانند یک خط عمود با یک درخت چنار بسیار بزرگ است که منظره را بسیار جذاب کرده است .
متاسفانه در نتیجه آتش سوزی های متعدد خرمن خرمن خاکستر در آن جا جمع شده است . لایه بیرونی شاخه درخت به دلیل اینکه افراد زیادی در آنجا نشسته اند بسیار آسیب پذیر شده و هر آن ممکن است به دو تکه تقسیم شود .
در عصر دلپذیر و متمایل به گرم نسیم بسیار آرامش بخش خفیفی برگ ها را به هم می زد که گویی برگ ها با هم خوش بش می کنند . سایه داشت از کوه ها بالا می رفت و اندکی بعد به بالای آن رسید که چشم انداز بسیار وصف نشدنی را به تصویر کشیده بود .
خرگوش مانند سنگ های تیره در ساحل شنی به خوبی استتار کرده بودند و در حال استراحت بودند و با شنیدن صدای پای انسان برگ ها در کنار بزرگراه به یکدیگر فشار می آوردند .
خرگوش ها در سکوت به سرعت بالایی به مخفیگاه خود در حال دیودن بودند . بره ای بزرگ به هوا پرتاب شد و در استخر فرود آمد . برای لحظه ای سکوت در منطقه حاکم شد .
در ابتدای مسیری که به سمت استخر منتهی می شد دو مرد ظاهر شدند .
این دو مرد یکی پس از دیگری در راهرو و حتی در حالی که در امتداد جاده عریض قدم می زدند و حرکت می کردند .
هر دوی آنها شلوار مخصوص و تی شرت های آبی با گل میخ های برنجی پوشیده بودند .
بر سر آن ها کلاه هایی به رنگ سیاه و سفید بود .
آنها یک کوله پشتی روی پشتشان داشتند .
مردی که به جلو می رفت سایز کوچکی داشت ولی بسیار زیرک بود و صورتش به سیاهی می زد با چشمان تیز و چهره ای قوی .
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست