این شاهکار بی نظیر زندگی فرزندان مجموعه هری پاتر را به طرز جذابی به تصویر می کشد. کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده اثر جی کی رولینگ است.
دانلود کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده
- بدون دیدگاه
- 430 بازدید
- نویسنده : جی کی رولینگ
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 433 + 388
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : جی کی رولینگ
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 433 + 388
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده
ایستگاه پر ازدحام و پر از آدم است. افراد زیادی در اینجا هستند که
هرکس قصد دارد به مکانی برود؟ وسط این فشار و ازدحام دو لانه پرنده بزرگ وجود دارد
آنها روی دو گاری سنگین جغجغه می کنند . این گاری ها توسط دو پسر ساخته شده است
به اسم های jams و albos و مادرشان جینی در پشت آن ها راه می رود .
آقایی 37 ساله به اسم harry فرزند خود را
بر روی دوش هایش راه می برد .
آلبوس: بابا، این چیزی است که همه می گویند .
هری: jams ، می ایستی ؟
جیمز: من فقط گفتم ممکن است اسلیترین باشد . و ممکن است (پدرش با عصبانیت به او نگاه کرد .
albos : (به مادرش خیره می شود ) دوباره برای من می نویسی ، درست است ؟
جینی: اگر تمایل داشته باشی ، هر روزه برایت ایمیل می فرستیم .
albos : نه . او این را همیشه دوست ندارد . جیمز می گوید اکثر بچه ها فقط یک بار در ماه می روند
از خانه برایشان نامه ارسال می کنند . من تمایل ندارم …
هری: پارسال به داداشت هر سه هفته یکبار نامه فرستادیم .
آلبوس: واقعا ؟ جیمز!
آلبوس به جیمز خیره شد .
جینی: بله. این درست است که با همه چیزهایی که درباره هاگوارتز به شما می گوید عجله نکنید .
قبول نکن داداشت شوخی می کند .
جیمز: ( لبخند می زند ) اکنون می توانیم برویم لطفا ؟
آلبوس ابتدا به پدر و سپس به مادرش نگاه می کند.
جینی: فقط عملی که باید انجام دهید این است که مستقیم به دیوار جداکننده بروید
جایگاه 9 و 10 .
لیلی: من خیلی شوف دارم .
هری: کند راه نرو از برخورد با او وجشت نکن ، همین.
این قلق این راه است . اگر آشفته ای ، این جواب می ده که به سمت او بدوید .
آلبوس: من که حاضرم .
لیلی و haary دستشان را روی گاری آلبوس قرار می دهند –
جینی همچنین ماشین جیمز را می برد – و با خانواده
سریع به طرف حصار حر کت می کنند .
دود روشن زیادی منطقه را با خود یکی کرده .
روز شلوغی بود، اما به جای افراد معمولی که لباس رسمی می پوشیدند
این روز آنهاست ، تردستان لباس پوشیده و سعی می کنند
بهترین راه برای خداحافظی با عزیزان خود هشتند .
آلبوس: زمانش فرا رسیده .
لیلی: ای داد بیداد !
آلبوس: ردیف 9 و 3.4 .
لیلی: در چه جایی هستند ؟ اینجا چرا نمیای ؟
harry برای رون و هرمیون و بچه شان رز علامت می دهند .
لیلی هر چه سریع تر به طرف آنها در حال دویدن است .
عمو ron عمو ron
رون در حالی که لیلی به سرعت با او تماس گرفت ، گریه کرد .
ron : این از patter عزیز من است.
لیلی: دستم را تکان دادی ؟
ron : ببینیم آیا تا به حال نفس راحتی می کشی یا نه
آیا ویزلی چیزی درباره آن شنیده ای ؟
رز: مادر ! پدر قصد دارد این کار بیهوده را دوباره تکرار کند .
هرمیون : شما فکر می کنید بیهوده است ، او فکر می کند این واقعا بی نظیره . به عقیده من
یک چیزی میان ای دو .
ron : وایستا کمی هوا به من بده …حالا به هوا نیاز دارم …
معذرت می خواهم اگه بوی سیر من شما را اذیت می کند .
او روی صورت لیلی می میرد. لیلی قهقهه می زند .
لیلی: چرا بوی کیک میاد .
ron : یک ، دو ، سه دختر بازیگوش ، آماده هیچ کاری نباش
بویی به مشام می رسد ؟
دماغ اش را بلند می کند .
لیلی: بینی من کجاست ؟
ron : بیا
دو تا دست ron چیزی داخلش نیست . کارهای چرت و جلفی می کرد
آنها از هیبت او کیف می کردند .
لیلی: کاملا خالی.
albos : همه دوباره به ما نگاه می کنند.
رون: دلیلش منم ! من خیلی فیمسم شاهکاری از ترفندهای بینی من
افسانه ها تبدیل شده اند!
هرمیون: این واقعا فوق العاده است .
هری: ماشینت بلاخره تونستی پارک کنی ؟
ron : بله. هرمیون فکر می کرد دروغ می گه که بتوانم امتحان رانندگی ام را قبول کنم.
هرمیون؟ خیال می کرد که باید
فراموش خواهم کرد که سرپرست آزمون باشم .
هرمیون : اصلا اینطور فکر نمی کردم . من خیلی به شما اعتماد دارم
رز: من کاملاً معتقدم که سرپرست آزمون حافظه اش را تغییر داده است .
ron : اوه!
albos: پدر
albos به وسیله دستانش لباس های harry را می فشارد . harry سرش را به پایین خم می کند .
نظر شما چیست اگر من در اسلیترین به پایان برسم …
harry : خب چی شده ؟
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست