دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

این اثر شامل هشت داستان جذاب است که نویسنده‌ آن را با بیانی دلنشین به تصویر کشیده است. کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری اثر ویلیام سیدنی پورتر می باشد.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

جف همیشه وقتی صحبت از اخلاق حرفه‌ای می‌شود، پر سر و صدا بوده است.
جف گفت تنها زمانی که من و اندی تاکر در نیات و تصمیمات دوستانه و صمیمی خود دچار شکاف شدیم

بر سر مسائل اخلاقی، انصاف و رشوه خواری بود.
اندی استانداردهای خود را داشت و من ایده ها و نظرات خودم را داشتم.

من با برنامه های اندی برای جمع آوری کمک های مالی مخالف بودم و او احساس می کرد که من به وجدانم اجازه می دهم

که من را از بین ببرد و بیش از حد در بهبود وضعیت مالی شرکت دخالت کنم. ما گاهی در این مورد بحث و جدل داغ داشتیم.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

یک روز او شروع به صحبت کردن با من در مورد یکی پس از دیگری کرد و در نهایت گفت که من او را به یاد راکفلر انداختم. جواب دادم: بله.

من می فهمم چه می گویید، اما ما مدت زیادی است که با هم دوست هستیم و نیازی به جانبداری نیست، من آماده پاسخگویی به تحریکی نبودم که بعد از آرام شدن پشیمان شوم.

هنوز فرصتی برای دست دادن با افسری که احضاریه را صادر کرده بود وجود نداشت.
یک تابستان،

من و اندی تصمیم گرفتیم در یک شهر کوچک زیبا در تپه‌ های کنتاکی به نام گراسدیل تعطیلات را بگذرانیم. ما تظاهر به سواران و افراد مؤدبی کردیم که در تابستان آنجا بودند.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

مردم گلسدیل ما را دوست داشتند و من و اندی قول دادیم تا زمانی که آنجا بودیم به جنگ پایان دهیم و در هیچ نظریه دیگری شرکت نکنیم.

این چیزی نیست جز یک برگ معلق در هوا یا الماسی که نور را منعکس می کند.
یک روز، موفق ترین تاجر سخت افزار در گلسدیل به هتلی که من و اندی در آن اقامت داشتیم آمد

و در ایوان مشروب خوردیم و سیگار کشیدیم. من او را خوب می شناختم چون روزها در حیاط کویت بازی می کردیم. او مردی سرخ چهره، با صدای بلند و نفس های سنگین بود،

اما مردی خوب به معنای واقعی کلمه.
بعد از اینکه همه رسوایی‌ها و رسوایی‌های سیاسی آن روز را بررسی کردیم،

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

تاجری که مارکیسون نام داشت، نامه‌ای را با احتیاط اما نسبتاً ناشیانه از جیب کتش بیرون آورد و به ما داد تا بخوانیم.
مارکیسون با خنده گفت:

“چه احساسی داری که چنین نامه ای برای من بنویسی؟”
من و اندی نگاهی به مطالب انداختیم و وانمود کردیم که کل مطلب را خوانده ایم.

این نامه یکی از چندین نامه تایپی بود که توسط کارمندان وزارت خزانه داری در واشنگتن ارسال شد و توضیح می داد که چگونه با استفاده از تمبرهای دزدیده شده،

اسکناس های 1000 دلاری را به اسکناس های 5000 دلاری تبدیل کنند و حتی کارشناسان نمی توانند آن را از چیز واقعی تشخیص دهند.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

مارکیسون ادامه داد. “چرا آنها برای من نامه فرستادند که چنین نامه هایی را دریافت می کنند؟” اگر به نامه اول پاسخ ندهید، نامه دوم از شما درخواست نخواهد شد.

با این حال، اگر به نامه آنها پاسخ دهید، یک نامه بعدی دریافت خواهید کرد که از شما می خواهد با پول خود با آنها معامله کنید.

مارکیسون تکرار کرد، آنها اعصابشان را داشتند که به من بنویسند!
چند روز بعد ملکیسون دوباره به هتل آمد تا به ما سر بزند.

مارکیسون گفت: “خانم ها و آقایان، من به شما اعتماد دارم، وگرنه این را نمی گفتم.” من فقط برای سرگرمی به این حرامزاده ها نوشتم.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

جواب دادند و گفتند برو شیکاگو. به محض ورود به شیکاگو، تلگرافی برای آقایی به نام جی اسمیت فرستاد و به او دستور داد که در گوشه خیابان منتظر بماند

تا مردی با کت و شلوار خاکستری به او نزدیک شود و روزنامه ای را برایش پرتاب کند. سپس باید از او در مورد کیفیت آب آشامیدنی آنجا بپرسم و او بفهمد که من همان کسی هستم که آنها نیاز دارند.

اندی با نفس نفس زدن گفت: آره، آره، بازی همیشگی. “من اغلب در مورد این کلاهبرداری ها در روزنامه ها می خوانم. سپس شما را به یک کشتارگاه خصوصی در هتلی دعوت می کنند

که در آن آقای جونز و اسمیت منتظر شما هستند. آن مرد پول واقعی را به شما نشان می دهد و سپس آن را به عنوان اسکناس های جعلی به قیمت 5 دلار در هر پاپ به شما می فروشد.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

هیچ محدودیتی در مقدار وجود ندارد. خواهید دید که او پول خود را در یک کیسه گذاشته است. البته بعداً وقتی آن را خواهید دید تمام کاغذ قهوه ای است.

مارکیسون گفت: “اوه، آنها نمی توانند پول واقعی را با اسکناس های تقلبی در مقابل من مبادله کنند.” او این کار را بیهوده انجام نداد، زمانی که بهترین تجارت را در گلسدیل، سودآورترین تجارت شهر، به دست آورد.

“آیا می گویید پولی که به شما نشان دادند واقعی بود، آقای تاکر؟”
اندی گفت: آقای مارکیسون گفت: “من همیشه در روزنامه ها می خواندم که پول آنها واقعی است.

” “فکر نمی‌کنم این بدجنس‌ها بتوانند من را از پای درآورند. من با هزار یا دو دلار در جیب به شیکاگوی شمالی می‌روم و در این معامله کمک می‌کنم.

دانلود کتاب هشت داستان از بهترین های اُ. هنری

اگر بیل مارکیسون به اسکناس‌هایی که به من نشان می‌دهند چشم دوخته باشد، آنها نمی‌توانند یک لحظه پول را از من بگیرند. من به شما پنج دلار می‌دهم.”

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از واتس اپ یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …