دانلود کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد

این کتاب درباره تصمیم به خودکشی ورونیکای جوان است. او با وجود داشتن یک زندگی طبیعی این تصمیم را می گیرد. کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد اثر پائولو کوئلیو است.

دانلود کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد

در تاریخ یازدهم November ( نوامبر ) هزارو نهصدو نود و هفت میلادی ، ورونیکا تصمیم گرفت که زمان خودکشی فرا رسیده است . ورونیکا خانه کرایه ای خود را در صومعه با دقت بسیار زیادی نظافت کرد و بعد از نظافت خانه کرایه ای اش شروع کرد به تمیز کردن دندان های خودش و بعد از آن به حالت دراز کشیدن در آمد .
ورونیکا به تعداد چهار پاکت قرص آرامبخش یا قرص خواب در روی میزش که در نزدیکی تخت خوابش بود به آرامی برداشت . او اصلا حس و حال اینکه بخواهد قرص ها را در آب قاطی کند و یا اینکه تکه تکه شان کند نداشت پس تصمیم گرفت که در همان حالت دراز کش به صورت تک تک آن ها را یکی پس از دیگری بخورد .
زیرا که همیشه میان تصمیم و عمل فاصله وجود داشت و او می خواست اگر نظرش تغییر می کرد توانایی این را داشته باشد که از این عمل منصرف شود . اگر چه با هر قرص بلعیده شده است او پس از چند دقیقه به طور فزاینده ای به کار خود اطمینان پیدا کرد و متاسفانه پاکت های قرص ها هم خالی خالی بود .
ورونیکا به طور دقیق و مطمعا واقعا اطلاعاتی از این قضیه نداشت که چه مقدار زمان می برد طول می کشد تا قرص هایی را که خورده در بدنش عمل کند و از حال برود یا به معنای واقعی اوردوز کند . به همین دلیل یا منظور آخرین شماره روزنامه فرانسوی ام را در روی میزش که نزدیک به تختش بود قرار داده بود .
روزنامه به تازگی وارد کتابخانه محل کار او شده است .
او علاقه خاصی به مطالب علمی از جمله در ژانر Computer اصلا نداشت، اما در حین ورق زدن یک روزنامه ، مقاله ای را خواند .
راجب یک گیم کامپیوتری بود ، یکی از آن سی دی هایی که پاتولو کونلیو ساخته بود .
بله این همان نویسنده اهل کشور برزیل است که به طور تصادفی به آنجا رسید .
او هنگام سمینارش در هتل کافه گراند یونیون با او دیار کرده بود . به طور خیلی مختصر و کوتاه آنها چند کلمه رد و بدل کردند و در آخر نشریات کوتلیو او را به شام ​​دعوت کرد .
با این تفاسیر ، انسان های بسیار زیادی آنجا بودند و زمان کافی برای آنها وجود داشت ولی واقعا صحبتی که بخواهد سرشان را گرم در رابطه هیچ موضوعی متاسفانه پیدا نکردند . این حقیقت که او با این نویسنده آشنا شد باعث شد فکر کند که نویسنده قسمتی از دنیای آن است .
بنابراین ، مطالعه کردن رزومه ای در مورد کار او می تواند زمان را بگذراند .
برای کمک در حالی که منتظر مرگ بود ، مطالب علمی در ژانر Computer را می خواند ، مطلبی که کمی او را به خود علاقه مند کرد ، اما
او در طول زندگی خود از نزدیک با کار خود در ارتباط بود ، همیشه به دنبال چاره ای ساده ، همیشه به دنبال مقرون به صرفه ترین چیز بود .
به طور مثال مجله ای با تیتر اول متنش غافلگیر کرد .
انفعال ذاتی او ادامه پیدا کرد و دارو های خواب آور خوشبختانه در شکمش اثر نکرده بود ، اما برای اولین بار ، ورونیکا در ابتدا پشیمان بود .در زندگی ، او را در مورد صحت یک جمله معروف در میان دوستانش شگفت زده کرد
هیچ چیز تصادفی در دنیا وجود ندارد .
چرا این خط اول ؟ و این درست در زمانی بود که او شروع به مرگ کرد ؟ این پیغام پنهانی که در مقابل چشمانش دید چه بود ؟
اعتقاد بر این بود که این به صورت این مورد ها ، نه یک پیام پنهان فراتر از تصادفات .

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …