درباره شیوه های زندگی انسان های بی پول و پولدار است. کتاب پدر پولدار پدر بی پول اثر رابرت کیوساکی و شارون لیچر می باشد.
دانلود کتاب پدر پولدار پدر بی پول
- بدون دیدگاه
- 1,099 بازدید
- نویسنده : رابرت کیوساکی , شارون لیچر
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 199 + 167
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : رابرت کیوساکی , شارون لیچر
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 199 + 167
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب پدر پولدار پدر بی پول
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب پدر پولدار پدر بی پول
فهرست پیشگفتار
5
پدر پولدار پدر فقیر 17
درس شماره 1: افراد ثروتمند برای پول کار نمی کنند 25
درس شماره 2: چرا باید امور مالی را یاد بگیریم؟ 63
درس شماره 3: به راه اندازی کسب و کار خود 87 فکر کنید
درس شماره 4: تاریخچه مالیات و قدرت شرکت های بزرگ 95
درس شماره 5: افراد ثروتمند پول چاپ می کنند 109
درس شماره 6: برای یادگیری کار کنید نه برای پول 131
غلبه بر موانع 145
شروع به کار 163
آیا هنوز می خواهید بیشتر بدانید؟ 189
سخنان پایانی 195 پیشگفتار پدر ثروتمند، پدر فقیر
کسی که گذشته را کنترل می کند آینده را کنترل می کند و کسی که حال را کنترل می کند گذشته را کنترل می کند.
5
پیشگفتار
یک ضرورت
آیا مؤسسات آموزشی واقعاً فرزندان ما را برای رویارویی با دنیای واقعی آماده می کنند؟ پدر و مادرم همیشه
در گوشم زمزمه کرد که “بچه، به تو می گویم خوب درس بخوان و نمرات خوب بگیر، شغل خوبی پیدا می کنی،
کد درآمد بالا و امتیاز زیاد.» آرزوی آنها برای من و خواهرم کلانم این بود که وارد دانشگاه شویم و
از بهترین فرصت ها برای رسیدن به موفقیت بهره مند شوید. در نهایت، زمانی که من
مدرک لیسانس خود را در رشته حساب دیفرانسیل و انتگرال از دانشگاه فلوریدا در سال 1976 با نمرات نزدیک به کلاس اول گرفتم، آنها نتایج خود را گرفتند.. این زیباترین و ارزشمندترین دستاورد آنها در زندگی بود. در این راه برای رسیدن به آرزوهای بزرگم،
من به “BIG” ارائه دهنده خدمات محاسباتی منصوب شدم و دنبال کار طولانی مدت بودم. من می خواستم
در جوانی به کار متقاعد شوم
شوهرم، مایکل، همان مسیری را که من داشتم در زندگی دنبال کرده بود. هر دوی ما
از خانواده های سخت کوش، با امکانات اقتصادی متوسط اما با اخلاق کاری قوی بودند. مایکل با نمرات عالی فارغ التحصیل شده بود، اما او
این کار را دو بار انجام داده بود: اول در مهندسی و دوم در حقوق. او به سرعت بود
استخدام توسط یک شرکت حقوقی معتبر در واشنگتن دی سی. شرکت او در حقوق ثبت اختراع و نوآوری تخصص داشت. آینده او
روشن به نظر می رسید، مسیر شغلی او کاملاً مشخص بود، و او در سنین جوانی مطمئن بود که او را باور می کند.
باید بگویم اگرچه در حرفه خود موفق بودیم اما آنطور که انتظار داشتیم نشد. هر دوی ما
بر اساس انگیزه های درست و منطقی چندین بار موقعیت شغلی خود را تغییر دادیم، اما
ما هیچ برنامه ای برای بازنشستگی خود نداشتیم. پس انداز در دوران محکومیت ما فقط از طریق کمک هزینه ماهانه ما بود، که
ما هر ماه مبلغ معینی را اختصاص دادیم. من و مایکل با سه نوه مان زندگی باورنکردنی داشتیم. مانند
من این کتاب را می نویسم، دو نفر از آنها در دانشگاه هستند و یکی از آنها تازه دبیرستان را شروع کرده است. ما تمام تلاشمان را کردیم
تا در بهترین مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه های کشور تحصیل کنند و بهترین امکانات آموزشی را برای آنها فراهم کنند.بهترین امکانات آموزشی را برای آنها فراهم کند.
یک روز در سال 1996 یکی از فرزندانم به خانه برگشت. به ساعت نگاه کردم، وقت برگشتن به خانه نبود. انگار حوصله اش سر رفته بود
مدرسه از درس خواندن خیلی خسته بود. با عصبانیت گفت: چرا وقتم را صرف مطالعه کنم
چیزهایی که هرگز در زندگی واقعی آسیب نمی بینند؟”
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست