دانلود کتاب چنین کنند بزرگان

دانلود کتاب چنین کنند بزرگان

دانلود کتاب چنین کنند بزرگان

مقدمه
WHEN WILL CUPPY در سپتامبر 1949 درگذشت، او مشغول کار بود
این کتاب، خاموش و روشن، برای شانزده سال. البته در بیشتر آن زمان،
او مشغول پروژه های دیگر بود – ستون هفتگی بررسی های اسرارآمیز
کتاب هایی برای نیویورک هرالد تریبون، قطعاتی برای مجلات مختلف و الف
مجموعه ای از کتاب ها در مورد پرندگان، پستانداران، خزندگان و ماهی ها.
اولین کتاب از این حیوانات، چگونه به دوستان خود از میمون ها بگویید،
در سال 1931 ظاهر شد و الگویی را برای دیگران پس از آن تعیین کرد. جامی
اغلب از اینکه مردم مدام از او می‌پرسیدند، شکایت می‌کردند: «هرگز ننویس
چیزی جز تکه های کوچک در مورد حیوانات؟»
در اینجا پاسخ این است: در تمام مدت این کتاب واقعاً بیشتر از همه بود
نگران است. در هنگام مرگ، او در راه به پایان رساندن آن بود.
همانطور که منتشر شده است، افول و سقوط عملا همه شامل
فصل های اختصاص داده شده به همه مردان و زنان مشهور تاریخ Cuppy
می خواست شامل شود. (او روی همه کار کرده بود، برخی حداقل به شکل اسکلت،
قبل از مرگش.) چند فصل کلی مفقود است: او برنامه ریزی کرد تا تنظیم کند
افکار خود را در مورد جایگاهی که در مورد بتسی راس و سایر موارد دیگر داشت، کاهش داد
موضوعاتی که برای کاپی مسائل لحظه ای فوری بودند. به جای آنها
قطعات او در مورد طنز و عادات غذایی بزرگ اضافه شده است.
شاید یادداشتی در مورد نحوه کار کاپ برای او جالب باشد
خوانندگان اول از همه، قبل از نوشتن یک خط در مورد هر موضوعی – یا حتی فکر کردن
در مورد آنچه که او ممکن است بنویسد – او هر جلد و مقاله را در مورد آن می خواند
موضوعی که او می توانست پیدا کند – از جمله، در بسیاری از موارد، کتاب های مبهم شماره
دیگر در این کشور موجود است. این روش عملیاتی استاندارد بود،
موضوع مورد بحث غول زمین تنبل بود یا کاترین
عالیه
پس از جذب این مقدار کامل از مواد، او
روی کارت های شاخص کوچک 3 در 5 یادداشت بردارید، سپس آنها را در زیر ثبت می کرد
عنوان فرعی مناسب در یک جعبه کارت. معمولاً او صدها نفر را جمع می کرد
و صدها مورد از این کارت ها در چندین جعبه، قبل از شروع بلاک کردن
قطعه او در مواردی بیش از بیست و پنج قطور می خواند
جلد قبل از نوشتن یک قطعه هزار کلمه ای. کاپی احساس می کرد که قبل از رفتن به آن، باید موضوع خود را تا جایی که ممکن است به طور کامل بداند
روی آن کار کنید
گاهی اوقات کاپی در آپارتمان خود در روستای گرینویچ می ماند
هفته‌ها هر بار، در صورت نیاز غذا ارسال می‌شود. آپارتمان سرریز شد
با کتاب – در قفسه های کتاب در امتداد تمام دیوارهای اتاق نشیمن درست تا انتهای
سقف، در اتاق خواب او، و حتی در آشپزخانه – بالای یخچال، روشن
بالای اجاق گاز، و در قفسه های عرضه.
معمولاً روز او از اواخر بعد از ظهر شروع می شد. پس از چندین فنجان از
قهوه، او آماده بود تا مرتب کردن کارت ها را شروع کند یا برای خودش یادداشت بنویسد. او انجام داد
تا حدود هشت یا نه کار کنید، سپس تا نیمه‌شب بخوابید، زمانی که او درست می‌کند
خودش شام – به طور کلی همبرگر، نخود سبز و قهوه. در حالی که
در حال لذت بردن از دومین و سومین فنجان قهوه‌اش، به چند نفر نزدیکش تلفن می‌زد
دوستان – اغلب تنها تماس او با دنیای بیرون. سپس به سر کار برگردید
تا پنج، شش، هفت یا هشت صبح.
او کشف کرد که این ساعات آرام ترین ساعات در آپارتمان دهکده بود
که در بیست سال آخر عمرش در آن ساکن بوده است. کاپی متنفر بود
سر و صدا در همه اشکال، و در طول این بیست سال او هر روز شکنجه می شد
توسط صداهایی که از یک زمین بازی مدرسه که مستقیماً در مجاورت آن قرار دارد منتشر می شود
ساختمانی که در آن زندگی می کرد. از تراس کوچکش نیز تحت تأثیر قرار گرفت
ناله های نوزادان متعدد در ساختمان های مجاور. با این حال او هرگز فکر نمی کرد
در حال حرکت تنها اقدام مثبت او در برابر این دشمنان جوان این بود که
یک صداساز شب سال نو بخرید – نوعی که هنگام دمیدن باز می شود
به آن وقتی نمی توانست یک دقیقه دیگر این ناله را تحمل کند، ناله اش را بیرون می آورد
صدا ساز و چندین بار در جهت کودک گریان باد کنید.
بعد حالش بهتر شد.
هنگامی که او با بزرگسالانی که باید با آنها سر و کار داشت عصبانی شد
تکالیف نوشتن، او نامه های ویرانگر برای مجرم می نوشت
یا متخلفان، پاکت نامه ها را آدرس دهی کنید، مهرها را اعمال کنید و نامه ها را رها کنید
روی میز نزدیک در خانه اش، تا پست شود. بعد روز بعد پاره می کرد
آنها را بالا
کاپی در زیر نمای بیرونی زمختی که اغلب تحت تأثیر قرار می‌گرفت، کاملاً ظاهری بود
انسان سخاوتمند و مهربان او وانمود می کرد که از مردم متنفر است و در واقع،
او واقعاً از ملاقات با افراد جدید ناراحت بود – از آنها می ترسید
ممکن است او را دوست نداشته باشند یا اینکه زمان زیادی را از او بگیرند. دوستانش،
با این حال، دائماً هدایای کوچک خنده دار را از کالیدوسکوپ دریافت می کردند
به زیرزمین های نمکی شیشه ای شیر مرغی شکل. کارت های کریسمس او فرستاده شد

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از واتس اپ یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …