دانلود کتاب چگونه قایق بسازیم
- بدون دیدگاه
- 90 بازدید
- نویسنده : الین فینی
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : #
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : الین فینی
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : #
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب چگونه قایق بسازیم
- کتاب اورجینال و کامل
- قبل از دانلود فیلتر شکن خود را خاموش کنید
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب چگونه قایق بسازیم
پیش درآمد
جیمی گفت: وقتی بزرگ شدم به قد این درختان خواهم بود و او پراکنده شد
مانند سمندر در امتداد تنه روزه بگیرید. وقتی به شاخه اول رفت
عیون گفت: وای جیمی، مواظب باش و پسر را دوباره روی زمین بلند کرد.
جیمی گفت عیون، آیا می دانستی که رزین درختان نوک پیکان می سازد
و آنها آنقدر سخت هستند که می توانند درست از شما عبور کنند؟
نه، من این را نمی دانستم، ایئوین گفت.
جیمی با عصبانیت سرش را تکان داد و سپس بینی نمناکش را روی آستین قرمز کشید
از انورک خود می گوید: آیا می دانستی که درختان به همه چیز تبدیل می شوند؟
درختان بلند مورد علاقه فعلی جیمی بودند: کاج اسکاتلندی به سرعت بالغ شد،
قرن ها زندگی کرد و سنجاب های قرمز را در خود جای داد. جیمی عاشق رنگ قرمز بود. او
همچنین عاشق الگوها، کتابهایی با جلیقههای گرد و غبار، گربهها، بارانی که با باد میآمد،
انحنای اجسام، ادگار آلن پو و رودخانه ها.
جیمی از روزهای آفتابی و آسمان سرخی که امروز به درختان آویزان شده بود متنفر بود
نشانه خوبی بود که یک دوش تهدید می کند. دوست داشت باران صورتش را ببارد،
لایههای لباسش را خیس میکرد تا جایی که لباسهایش خیس میشد و بر او سنگینی میکرد
پوست زمستان فصل مورد علاقه جیمی بود، نوامبر ماه مورد علاقه او،
برای نوامبر قابل پیش بینی بود: چیزی جز تاریکی شدید اتفاق نیفتاد
شهر را مانند یک پتوی سنگین پوشانده بود و باران از پهلو می بارید
وحشی زمستان برهنه و بدون بار بود، برگها ناپدید شدند
بلوط های بزرگ و رودخانه برو، رودخانه ای غیر دیدنی، خاکستری در یک روز خاکستری، آبی
وقتی خورشید درخشید، در روزی که مه پوشیده بود آنقدر سفید شد، نمی توانستی
کرانه مقابل را ببینید، فضایی بی نهایت و غیرقابل سکونت.
مه سفید جیمی را مانند بی نهایت ارواح هیجان زده می کرد
(اگرچه او به ارواح اعتقاد نداشت)
بی نهایت او را هیجان زده کرد (او به بی نهایت اعتقاد داشت)
و چیزهای وحشیانه او را می ترساند و هشدارهایی را که در شکاف ها چشمک می زند
به زودی جیمی و ایون از خانه یخی سنگی رد شدند. خاکی است
سقف گنبدی پوشیده از توده های علف و علف های گره بود. اینجا،
رودخانه خم می شود و در افق حک می شود و جیمی دوست داشت تا این حد راه برود
به خور نزدیک شوید و اگر چه او هرگز سوار قایق نشده بود تا آن را احساس کند
انرژی زیر او بود، ناگهان او با اشتیاق برای انجام این کار پر شد.
آنها مردی را تماشا کردند که در حال عبور از کنار قایق سواری بود و برای آنها دست تکان می داد. جیمی
در نظر گرفت که آیا قایق بیشتر شبیه یک حلزون سیاه است یا یک هیولای دریایی وارونه. او تصمیم گرفت آن را به کلاه دزدان دریایی تشبیه کند که باید بر سر می گذاشت
سال گذشته در جشن تولد ششمین تری، درست اندکی پس از ورود تری
امری. الاستیک نازک کلاه مهمانی جیمی را زیر چانهاش فشار داد
پوستش را سوزاند او با فریاد بیرون دوید و در نهایت در سکوت نشست
انتهای باغشان، تماشای کامیونهای سیمانی که غلت میزنند و به سمت جدید میچرخند
املاك تا اينكه عين آمد و او را نجات داد. و به نوبه خود، حزب را نجات داد.
مادر تری می گفت: من خیلی متاسفم و به شدت سعی می کنم جیمی را در آغوش بگیرم.
صورتش در برابر او جمع شد.
روی پاشنه چاه هایش چرخید و گفت: می شود برگردیم
فردا برو تو رودخانه شنا کن ایئوین؟ فکر می کنم اگر دورتر شنا کنیم،
او در حالی که مشغول تکان دادن دست هایش پشت سرش بود گفت، می توانیم به آمریکا برسیم. من
بازوبند ببند… سپس ناگهان از جیب عقب عئوین گرفت
لباس های جینش: ایین مواظب باش، تورهای تو باز است و او به فکر بچه ها بود
در مدرسه که آنها را لسر نامیدند.
مرسی، عیون گفت، حالا ssshhh وگرنه رودخانه را بیدار می کنی، و خودش را گذاشت
انگشتش را به لبهایش برد و فشاری ناگهانی در سینه اش احساس کرد. او زیپ را باز کرد
ژاکتش را خم کرد تا دونده هایش را ببندد.
جیمی گفت: رودخانه ها نمی خوابند، نه رودخانه برو و او دمید
لب هایش را بیرون آورد و دوباره برو گفت. او از نحوه ارتعاش آن خوشش می آمد. می ترکد
گاهی اوقات، آیا می دانستید که؟ معلمم گفت وقتی این اتفاق می افتد باعث می شود
یک آشفتگی و آیا می دانستید که برو به معنای خرد کردن است؟ جیمی با کوبیدن گفت
پاشنه دستانش به هم آیا می دانستید که؟ استادم گفت همین است
معنی آن چیست و خوب است زیرا رودخانه ها مهم هستند، اما بد هستند،
چون اگر قوی باشد، دوباره بینی را کشید، ممکن است ماهی را له کند و
صخره ها و قایق ها و این خوب نیست، اگر همه خوب باشند خیلی خوب نیست
بلعیده شد به رودخانه نگاه کرد و گفت: یا له شده.
فشاری که روی قفسه سینه اش وجود داشت حواس اوین را پرت کرد.
و من Brú را در فرهنگ لغت Irishengglishhirish و آن را جستجو کردم
جیمی گفت که به معنای خوابگاه نیز هست و ناگهان ایستاد و تعدادی را کشید
مژه ها چشمش را جلب می کند ما هرگز به هاستل نرفتهایم، Eoin.