کتاب ژن خودخواه به قلم ریچارد داوکینز درباره تکامل ( فرگشت ) می باشد.
دانلود کتاب ژن خودخواه
- بدون دیدگاه
- 577 بازدید
- نویسنده : ریچارد داوکینز
- دسته : داستان , آموزشی , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 473 + 237
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : ریچارد داوکینز
- دسته : داستان , آموزشی , خارجی
- زبان : فارسی, انگلیسی
- صفحات : 473 + 237
- بازنشر : دانلود کتاب
- ترجمه فارسی و انگلیسی قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب ژن خودخواه
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب ژن خودخواه
فصل اول
ما از کجا آمده ایم؟
امروز، نظریهی تکامل تقریباً همان اندازهای که قبلا مورد تردید بوده است، همچنان برخورد دارد. اما هنوز بسیاری از افراد به طور کامل نتوانستهاند مفهوم کامل تکامل داروینی را درک کنند. جانورشناسی هنوز هم به عنوان یک رشتهٔ فرعی در دانشگاهها تلقی میشود و حتی دانشجویان آن رشته، درک صحیحی از اهمیت فلسفی آن ندارند. همچنین، فلسفه و رشتههای مرتبط با علوم انسانی هنوز به نحوی تدرس میشوند که به نظر میرسد داروین وجود نداشته باشد. بدون شک، با گذشت زمان این وضعیت تغییر خواهد کرد. در هر صورت، هدف این کتاب، حمایت کلی یا مخالفت با نظریهی داروین نیست؛ بلکه در اینجا نتایج نظریهی تکامل به خاطر موضوع خاصی مورد بررسی قرار میگیرد.
منظور من بررسی خودخواهی و ایثارگری در زیستشناسی است. این موضوع بهغیر از جنبه علمی، از نظر انسانی نیز حائز اهمیت است. به نوعی، ارتباط این مسئله با تمام جوانب زندگی اجتماعی ما، از عشق و نفرت گرفته تا همکاری و دزدی و سخاوتمندی، قابل توجه است. این ادعاها، در کتابهایی مانند “پرخاشگری” نوشته لورنز، “قرارداد اجتماعی” نوشته اردری، و “مهر و کین” نوشته ایبل ایسفات، مطرح شده است. با این حال، چالش تمام این کتابها در این است که نویسندگان آنها بهطور کامل و بدون اشتباه عمل نکردهاند.
زن خودمختار، به دلیل عدم درک صحیحی از مکانیسم تکامل، به اشتباه به این نتیجه رسیدند که تکامل بیشتر مربوط به سلاح یک گونه یا گروه است تا به فرد یا زن. این عجیب است که اشلی مانتگیو لورنز، فرزند خلف متفکران طبیعت قرن نوزدهم، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. اما به نظر من، دیدگاه اورتز در مورد طبیعت، تفاوت چندانی با دیدگاه مانتگیو ندارد. به عنوان یک فرد، من دیدگاه خود را دارم که متفاوت از هر دوی این دیدگاه هاست.
به نظر می رسد که فهم طبیعت جنگ و هیجانات زیاد برای ما که در جوامع امروزی زندگی میکنیم، مفهوم طبیعیای دارد. قبل از ورود به بحث اصلی، من تمایل دارم به طور خلاصه توضیح دهم که چیست و چی نیست. اگر از ما بپرسند که فلانی چگونه موفق به بقا و پیشرفت در دنیای گانگسترهای شیکاگو شده است، ما میتوانیم حدس بزنیم که او شاید شخصی قدرتمند و خشن باشد که توانایی جلب دوستان وفادار را دارد. این نتیجهگیریها ممکن است دقیق نباشند، اما هر فرد میتواند براساس شناخت خود از زندگی و واکاوی شخصیت، حدس زنی کند.
مطلب مورد بحث، این است که همه ماه و سایر حیوانات، ماشینهایی هستیم که توسط زندههایمان ساخته شدهایم. ژنهای ما، مانند گانگسترهای شیکاگو، در یک دنیای پر از رقابت، در طول میلیونها سال، به دو نبرد با زندگی پیروز پرداختهاند. این موضوع ما را وادار میکند که ویژگیهای خاصی را به ژنها نسبت دهیم. من استدلال میکنم که صفت غالبی که انتظار داریم در زن باشد، خودخواهی بیرحمانه است. این خودخواهی ژنی به طور عادی، منجر به ظهور خودخواهی در رفتار فرد میشود. اما همانطور که مشاهده خواهید کرد، شرایط و موقعیتهای خاصی وجود دارد که در آنها زن با اعمال شکل قابل کنترل و محدودی از ایثارگری، به اهداف خودخواهانهاش دست یافت. واژههای “محدودی” و “ایثارگری” که در جمله قبل آمدهاند، بار معنایی ویژهای دارند.
مغایر با آرزوهایمان، باید باور کنیم که ایدههایی مانند دوستی جهانی و سعادت مشترک، در فرایند تکامل جایی ندارند. این پرسش مرا به نکته اصلی مطلب میرساند: این کتاب دربارهٔ چه چیزی نیست. نیاز دارم تا از اخلاقیات مبتنی بر تکامل، بیطرفانه بگویم و اینکه چگونه تکامل رخ داده است. تأکید دارم که نمیخواهم در مورد رفتار اخلاقی انسانها داوری کنم، اما به همین دلیل است که مهم است که افراد بتوانند بین باورهای خود و واقعیت تمایز قائل شوند. اعتقاد من این است که اگر جامعه تنها بر اصول بیرحمانهای ساخته شود، زندگی در آن دلپذیر خواهد بود، اما متأسفانه، حقیقت این است که هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
هدف اصلی این کتاب جذاب بودن است، اما اگر میتوانید یک مفهوم اخلاقی از آن بگیرید، آن را بهعنوان یک هشدار در نظر بگیرید. باید بدانید که اگر مثل من آرزو دارید جامعهای را بنا کنید که مردم به مهربانی و تواضع به یکدیگر کمک کنند، نباید انتظار داشته باشید که طبیعت به شما مساعدت کند. بیایید سعی کنیم مهربانی و بزرگواری را یاد بگیریم، زیرا ما باید بفهمیم ژنهای خودخواهی ما چگونه عمل میکنند تا حداقل این امکان وجود داشته باشد که طرحی نوآورانه ارائه دهیم، یک طرحی که تا به حال توسط دیگران به آن فکر نکرده باشند.
بنابراین، به عنوان یک نتیجه منطقی، درباره آموزش باید گفت که این یک سرزنش است – واقعیتاً بسیار رایج است که فرض میشود ویژگیهایی که به وسیلهی زن به نسل منتقل میشوند، بهطور ثابت و غیرقابل تغییر هستند. بعضی اوقات زنان ممکن است ما را به خودخواهی بکشانند، اما ما نباید همیشه از آنها پیروی کنیم.
احتمالاً اگر ما از ابتدا برای ایثارگری برنامه ریزی شده بودیم، مسائلی همچون این که چگونه تحت تأثیر فرهنگهای مختلف به دور از دیگر حیوانات به عنوان انسانها زندگی میکنیم و این تأثیرات چگونه از نسل به نسل منتقل میشوند، به همان اندازه مهم بود. برخی معتقدند که فرهنگ نقش بسیار حیاتیای دارد و رابطه زنان با آن، مهم نیست که خودخواهانه باشند یا نباشند، بلکه واقعیتاً موجب شکلدهی به درک ما از ذات انسان میشود. البته برخی دیگر با این نظر مخالفاند. دیدگاه شما درباره نقش طبیعت در تشکیل ویژگیهای انسانها و یا تأثیر تربیت و فرهنگ بر زنان، نشاندهنده موقعیت شما در این مناظره است.
این کتاب به ما مسائل مختلفی را انتقال میدهد. ابتدا، دربارهٔ انحصار نیروی طبیعت در مقابل تربیت صحبت نمیشود و تا فصل آخر نظر شخصی نویسنده آشکار نمیشود. در آخرین فصل، تلویحاً به آن اشاره شده است. همچنین، بررسی این نکته که آیا ژنها واقعاً در رفتار انسان نقش دارند یا خیر و اینکه چگونه قاعدهٔ تکامل ممکن است برای برخی از موارد مستثنی شود، مورد بررسی قرار میگیرد. نکتهٔ دیگر این است که این کتاب جزئیات رفتار انسان یا حیوانات را توصیف نمیکند؛ بلکه تنها برخی مثالها را برای روشنایی مفاهیم مطرح میکند. به عنوان مثال، با اشاره به رفتار بابونها، ایدهٔ خودخواهی در رفتار انسانها بررسی میشود. در نهایت، نویسنده منطق خود را با استفاده از گانگسترهای شیکاگو برای بیان مفاهیم دیگر، به کار می برد.
اگر به سامانه انتخاب طبیعی دقت کنید، به نظر میرسد که هرچه از طریق انتخاب طبیعی ارتقا یافته باشد، باید خود-محور باشد. بنابراین وقتی ما به تماشای گلها میرویم، انتظار داریم که هم انسانها و هم سایر موجودات زنده، خود-محور باشند. اگر این انتظار ما به درستی برآورده نشود و رفتار انسانها به طور کاملاً بیخودی مشاهده شود، آنگاه ما تعجب میکنیم و کاملاً لازم میدانیم که این امر مورد بررسی واقع شود.
درادامه، لازم است یک نکته را بیان کنم. به عنوان مثال در خصوص جانداران، ما میگوییم که دارای بی-خودی هستند که رفتار آنها به گونهای باشد که با فداکاری، باعث رفاه موجود دیگری چون خودشان شود. بطور کامل، رفتار خود-محور کاملاً به عکس این تعاریف عمل میکند و “فرصت بقای” را به جای “فرصت رفاه” تعریف کردهاند، حتی اگر تأثیر آن بر جان و زندگی به شدت غیر قابل مشاهده باشد. یکی از نتایج تحیرآور نظریه داروینی جدید، این است که تأثیر بسیار خرده ای بر روی احتمال بقای میتواند تأثیر چشمگیری بر تکامل داشته باشد.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست