کارناوال شوم ریچارد دنی یک اثر حرفه ایی در ژانر ترسناک است و درباره روح دلقکی خطرناک می باشد که تمام شهر را به تصرف خود در آورده است.
دانلود کتاب کارناوال شوم
- بدون دیدگاه
- 924 بازدید
- نویسنده : ریچارد دنی
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 60
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : ریچارد دنی
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 60
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب کارناوال شوم
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب کارناوال شوم
چه کسی دلقک ها را دوست دارد؟
آغاز
روح یک دلقک قاتل به نام گریم شاو شهر پوتینگر، ماساچوست را تسخیر کرده است. عمو مونتی می گوید تمام این کلمات بی معنی است، اما بیشتر به این دلیل که او تا حد مرگ از دلقک ها می ترسد و سعی می کند این را از من پنهان کند. خوبی… فکر کنم به زودی میفهمیم در نهایت، هنگامی که ما قادر به زنده ماندن کتابخانه است که با شیاطین از سر تا پا پر شده است
ما باید انتظار هر چیزی را داشته باشیم.
از انجا که ما کتابخانه عمومی Childarms را ترتیب دادیم، که اتفاقا تنها چند ساعت با این شهر فاصله دارد. همه ما را می شناسند، ما مخاطبین بیشتری داریم، بازدید کنندگان وب سایت ما بسیار افزایش یافته اند، و ما همچنین یک صفحه اینستاگرام ایجاد کرده ایم، که البته بیشتر با سلفی های احمقانه مونتی پر شده است، زیرا او یک مرد بد است.
اون خودش رو دوست داره
کارناوال شوم چه کسی دلقک ها را در فصل اول دوست دارد؟
صحبت از مونتی شد، او در حال حاضر در کنار من ایستاده است با یک لبخند بزرگ بر روی صورت و شست بالا.
به عنوان نشانه ای از موفقیت، Pottinger در مقابل کتابخانه عمومی سلفی می گیرد.
من به او گفتم: “این کارت به هیچ وجه حرفه ای نیست.”
مونتی به خاطر برادر عزیزش به من لبخند میزند
هرگز این دو کلمه را تکرار نکنید! به حرفهای او خندیدم. مونتی گاهی اوقات بسیار خنده دار است. من فقط سعی می کنم با وضعیت همراه باشم، ما بیش از ده هزار دنبال کننده داریم، ما باید با این داستان های اینترنتی هماهنگ باشیم، این برای کسب و کار بسیار خوب است، مونتی به طور گسترده ای لبخند می زند و عکس خود را به اشتراک می گذارد. سپس کراوات سبز فسفر خود را صاف می کند و از پله های کتابخانه بالا می رود.
خیلی خب، عمو مونتی، هر چی بگی، من میخندم و پام رو روی پله اول کتابخونه میذارم. سرما به عمق ستون فقراتم نفوذ میکند. فقط یک سال از وقایع Childarms می گذرد و فکر رفتن به کتابخانه هنوز کمی من را نگران می کند. اما چاره ای وجود ندارد، موزه شهر در داخل کتابخانه است و مورخ شهر، رز زر، به ما گفت که بخش کوچکی از موزه به داستان های گریم شاو اختصاص داده شده است. حتی اگر مردم شهر ترجیح می دهند که این داستان ها هرگز اتفاق نیفتاده است، انها هنوز هم از این راه پول خوبی کسب می کنند. خب، فکر کنم هر کسی
او باید به نحوی پول در بیاورد. به عنوان مثال، ما را ببینید!
مونتی به کتابخانه می رود و بوی قوی قهوه و کتاب توجه من را جلب می کند و من را ارام می کند تا زمانی که به میز سپرده برسم. طراحی داخلی کتابخانه از دهه هفتاد است و همه چیز زرد خردل و سبز نخود است. حتی سنگ فرش شطرنجی لینولئوم روی زمین به نظر می رسد که میز از لینولئوم ساخته شده است، با این تفاوت که به نظر می رسد
چوب جعلی است و بدن ان به دلیل رطوبت متورم شده است
سه نفر دیگر کنار میز ایستاده اند. دختری با موهای طلایی که به نظر می رسد هم سن من است
بسیار بلندتر و یک زن هم سن مونته با موهای کوتاه و براق بنفش، در کنار او یک مرد چهار شانه با ریش قرمز است.
او ایستاده و یک کیف دستی سیاه با دم و یک دستگاه سیاه و نقره ای که از ان بیرون زده است، نگه داشته است.
دستگاه ها دارای چراغ های چشمک زن قرمز، سبز، نارنجی و زرد هستند و من بلافاصله متوجه می شوم که انها چه هستند و برای چه هستند.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست