موضوع این کتاب شجاعانه و دلخراش است. فورنیه زندگی ای را که تصور می کرد با پسرانش داشته باشد به یاد می آورد اما پسرانش هرگز واقعاً بزرگ نخواهند شد و او برای از دست دادن هر خاطره ای که فکر می کرد داشته باشد سوگوار است. کتاب کجا می ریم بابا اثر ژان لویی فورنیه نویسنده فرانسوی می باشد.
دانلود کتاب کجا می ریم بابا
- بدون دیدگاه
- 82 بازدید
- نویسنده : ژان لویی فورنیه
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 163
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : ژان لویی فورنیه
- دسته : داستان , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 163
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب کجا می ریم بابا
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب کجا می ریم بابا
متیو قشنگ و عزیزم ، توماس مطلوم و دوست داشتنی من
هنگامی که تو بچه بودی بارها خواب دیدم
برای کریسمس به آنها کتابی می دهم ، مانند کتاب تن تن .
بعد از مطالعه کردن کتاب ، توانستیم کنار هم بنشینیم و درباره آن مدت های طولانی صحبت کنیم . من تینگ تینگ را به خوبی می شناسم ، همه اعداد او هستند
چندین بار خواندم .
اما من هرگز آن را امتحان نکردم ، فایده ای نداشت ، شما بچه ها .
اگر نمی توانید بخوانید یا بنویسید ، خواندن یا نوشتن را یاد نگرفته اید . کادوی کریسمس شما هرگز از بلوک ها یا ماشین های کوچک ساخته نمی شود .
بدون تخلف . . .
متیو جان ، تو به دنبال توپ جایی رفته ای و دیگر نمی توانی به ما کمک کنی تا آن را پیدا کنیم ، اما توماس ، تو هنوز در زمین گیر کردهای و روز به روز بیشتر در ابرها می افتی ، امیدوارم چه زمانی کتاب را به شما می دهم . این کتابی است که برای تو نوشتم تا فراموشت نکنم تا در پایان فقط یک عکس روی گواهی معلولیتت باقی نماند . آنچه را که خدا نگفته است بنویسم . یا اینکه به خاطر افسوس هایی که داشتم پدر خوبی نبودم . خیلی زمان ها هم نمی توانستم تو را تحمل کنم و دوست داشتنت برایم سخت و واقعا دشوار بود . مرد با تو
ایوبی قرار بود حوصله یک فرشته را داشته باشد ، اما من فرشته نبودم . میخوام بگم به معنای واقعی کلمه واقعا شرمنده ام که نتونستیم با هم خوش باشیم و ببخشید که تاپیک رو راه انداختم و خرابش کردم .
چیزی که آوردم این بود . . .
تو بر ما و خودت بدبختی آوردی و عذاب بهشت گرفتی .
اسمش این است بد شانسی بله بد شانسی .
دیگر شهرت و شکایت بس است .
وقتی در مورد کودکان معلول صحبت می کنیم ، انگار به نظر می رسد که در مورد یک فاجعه صحبت می کنیم . این بار دوست دارم با لبخند با شما صحبت کنم .
همیشه ناخود آگاه و ناخواسته لبخند نمی زنید .
با تشکر از شما ، من مزایای را با والدین فرزندم مقایسه کردم .
خوشبختانه که گاهی اوقات نگران کلاس و تکالیف هستم .
من هرگز نگران موقعیت شما نبودم زیرا تحصیلات شما را دریافت کرده ام
ما واقعا هرگز مجبور نبودیم تصمیم بگیریم که علم یا ادبیات را برای شما انتخاب کنیم . ما نگران این نبودیم که بعداً چه کاری انجام می دهید .
من می توانم از خیریه شما استفاده کنم ، به خصوص که سال هاست از برچسب مالیات ماشینم رایگان استفاده می کنم .
من یک ماشین بسیار بزرگ آمریکایی رانندگی می کنم .
از روزی که گذاشتمش تو 10 سالگی و کامارویم مدام میگفت کجا میره ؟
پدر ؟
اولین باری که جواب می دهید ، به خانه می روید . باز هم بعد دقایقی با همان طرز بسیار بی شیله پیله و ساده لوحانه همان سوال را بازگو می کند ، انگار چیزی در ذهنش نبود . دوباره سوالی در ذهنش می گذرد و می پرسد : کجا ؟
داری میری بابا ؟ دیگه جواب نمیدم . . .
اگر راستش را بخواهید به اینصورت است که مادر بیچاره من دیگر نمی دانم کجا می رود . ما روی یک جریان آب شناور هستیم و مستقیماً به سمت خود اقیانوس می رویم . من یه بچه معلول دارم بعد دومی چرا سومی فقط سه سالشه نمیتونه بازی کنه . . .
من انتظار این را نداشتم
به کجا خواهیم رفت پدر جان ؟
وارد بزرگراه می شویم و در جهت مخالف حرکت می کنیم .
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست