دانلود کتاب کورالین

این کتاب جذاب داستان زندگی دختری را به تصویر می کشد که به همراه پدر و مادرش قصد دارند به خانه جدیدی نقل مکان کنند. کتاب کورالین اثر نیل گیمن نویسنده انگلیسی می باشد.

دانلود کتاب کورالین

به تازگی بود که کورالین وارد خانه قدیمی شده بود. در زیر بام ، یک حجره در بالاترین طبقه خانه و در انتهای کف خانه ، یک انباری زیبا وجود داشت ، و در باغ اطراف خانه ، درختان قدیمی بلندی رویا می‌پاشیدند. خانوادهٔ کورالین صاحب کامل این مکان نبودند، زیرا خانه بسیار بزرگ بود و آنها فقط بخش کوچکی از آن را خریداری کرده بودند . افراد دیگری نیز در این خانهٔ قدیمی ساکن بودند ، از جمله دو بانو جوان به نام های اسپینک و فورسیبل که در زیر آن روز ها را یکی پس از دگیری سپری می کردند . آن دو با سگ‌ های تریکو های خود ، که نام‌ هایی مانند هیمیش ، اندرو و ژاک داشتند ، در خانه‌ شان زندگی می‌ کردند . اسپینک و فورسیبل در گذشته به عنوان بازیگر شناخته می‌ شده بودند ، حقیقتی که کورالین هنگام اولین دیدار با اسپینک شنیده بود . او به اشتباه نام کورالین را به جای درست آن ” کارولین ” تلفظ می‌ کرد و از دوران بازیگری خود و زمانی که همراه با فورسیبل بر روی صحنه می‌ رفتند ، حرف می‌ زد .
نام من کورالین است ، تکرار کن کارولین . در بالای خانه ، زیر پوشش ، یک پیرمرد خشمگین و بدرفتار با محاسن بلند زندگی می‌ کرد . اینطور  گفته بود که موش‌ ها را برای سیرک آموزش می دهد و هیچکس نباید آنها را ببیند . او به من گفت : ” کورالین فسقلی ، در یکی از روز های سال آن‌ ها آماده شده و تمام دنیا از تماشای سیرک موش‌ های کوچولو و باهوش من شگفت‌ زده می‌ شود.  می‌ خواهی آنها را حالا ببینی ، نه ؟ ” من با آرامش پاسخ دادم : ” نه ، از شما می‌ خواستم که دیگه اسم کارولین به زبون نیارین ؛ نام من کورالین است . ” پس از آن ، پیرمرد دیوانه ادامه داد : ” دلیلی که اکنون واقعا نمی‌ توانی سیرک موش‌ های من را مشاهده کنی این است که آن‌ ها آماده نشده‌ اند و به خوبی خوب تمرین نکرده‌ اند . همچنین ، آن‌ ها از اجرای آهنگ‌ هایی که براشان آماده کردم واقعاً خسته شده‌ اند . تمام قطعاتی که برایشان نوشته‌ ام به سبک لومپا لومپا می باشد ، اما موش‌ های کوچولو ی خشگلم که به سفیدی صدف می مانند فقط و فقط قطعه توودلا اوودلا را دوست دارند و به خوبی اجرا می کنند . من در حال تفکر بودم که چگونه می‌ توانم انواع مختلف پنیر های خوشمزه و گران را بر روی آن‌ ها آزمایش کنم . ” در آن لحظات ، من فکر می‌ کردم که شاید سیرک موش‌ های واقعی وجود حقیقی نداشته باشد . این فكر به ذهن پیرمرد خالي بود . در يكی از روز ها بعد از جابجایی ، من از خانه بيرون رفتم تا باغ مشاهده و به خوبی چک کنم .
باغ زیبایی وجود داشت ، ولی متاسفانه زمین تنیس قدیمی آن دیگر به کاربردی نمی‌ پرداخت . میله های اطراف زمین پوسیده بودند و تور نیز خراب شده بود . یک زمین دیگر پر از رز های قدیمی وجود داشت ولی باز هم متاسفانه به آن ها رسیدگی نمی کردند ، رز های بیچاره در حال خوردگی بودند و بیشتر باغ بزرگ با سنگ پوشانده شده بود . قارچ‌ های رنگی زیبایی در آنجا در حال رشد کردند بودند که متاسفانه اگر آن ها را له می کردید بوی نامطبوعی داشتند . چاه خطرناکی نیز در زیر چمنزار قرار داشت .  کورالین همواره از این خطر آگاه بود و آن را رعایت می‌کرد . روزی کورالین در نزدیکی زمین تنیس ، پشت درختان ، حلقه‌ های آجری را کشف کرد که تحت علف‌ های بلند چمن پنهان شده بودند . چاه نیز با تخته‌ های چوبی مسدود شده بود تا هیچ‌کس به داخل آن نفتاده و او هم با پرتاب سنگ به داخل چاه، علاقه‌ اش را برآورده کرده بود .

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …