نویسنده در این کتاب زندگی موفق ترین افراد جهان در هر زمینه ای مورد بررسی قرار داده و به شما آموزش می دهد که چگونه مهارت های خود را تقویت کنید. کتاب گستره اثر دیوید اپستین نویسنده آمریکایی می باشد.
دانلود کتاب گستره
- بدون دیدگاه
- 755 بازدید
- نویسنده : دیوید اپستین
- دسته : آموزشی , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 591
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : دیوید اپستین
- دسته : آموزشی , خارجی
- زبان : فارسی
- صفحات : 591
- بازنشر : دانلود کتاب
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود کتاب گستره
- کتاب اورجینال و کامل
- این کتاب هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود کتاب گستره
بحث را با چند داستان از جهان ورزش شروع می کنیم. شاید اولین مورد را شنیده اید. پدر خیلی به این مسئله آگاه بود که فرزندش با بچه های دیگر فرق دارد. او در 6 ماهگی توانست در حالی که روی کف دست پدرش تعادل برقرار می کرد، در خانه راه برود. وقتی هفت ماهه بود، پدرش یک چوب گلف به او داد تا او را سرگرم کند و او آن را با یک اسکوتر کوچک همه جا حمل می کرد. مایبرد ده ماهه خود را از صندلی کودکش بلند کرد، دستش را به چوب گلف مینیاتوری برد و حرکتی را که در گاراژ مشاهده کرده بود تکرار کرد. به او یاد دهید که چگونه دستانش را روی چوب گلف بگذارد. بعداً گفت:
خیلی سخت است که به یک کودک کوچک توضیح دهید که چگونه کاری را انجام دهد.
او در سن 2 سالگی، سنی که مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، توانایی ضربه زدن به توپ، ایستادن روی انگشتان و … را مناسب می داند، در جلوی دوربین تلویزیون کشورش حاضر شد و با توپ ضربه زد. یک دسته گلف در همان اندازه. به عنوان کتف او. او توپی را زد که تشویق bob هوپ را به خود جلب کرد. همان سال
او در اولین مسابقه خود شرکت کرد و در رده 10 و زیر رده بندی قهرمان شد.
زمانی برای تلف کردن وجود نداشت. در حالی که پدرش سرنوشت او را رقم زد، او در سه سالگی گلف شنی را آموخت. با اطمینان به آینده، احتمالاً سعی می کردید پسر 3 ساله خود را برای رویارویی با محیط رسانه ای اجتناب ناپذیر و سیری ناپذیر آینده اش آماده کنید. او به عنوان یک خبرنگار ظاهر شد و پسرش را مورد آزمایش قرار داد و به او یاد داد که به سؤالات کوتاه و دقیق پاسخ دهد. او با موفقیت 9 بار توپ را در سوراخ قرار داد، 11 ضربه بیش از حد.
به
هنگامی که به سن 4 سالگی رسید، پدرش ساعت 9 صبح او را به زمین گلف می برد و هشت ساعت بعد او را می برد.
او پولی را که از شرط بندی با یک احمق شکاک به دست آورده بود به خانه برد.
در سن هشت سالگی برای اولین بار پدرش را به طرز مقتدرانه ای برد، اما پدرش بی حوصله بود. چون پسرش را خوب می شناخت.
او بسیار با استعداد است و باید با تمام وجود به او کمک کنید. او در گذشته یک ورزشکار بزرگ بود و یک فرصت بزرگ پیش روی او بود. او در کالج بیسبال بازی می کرد و تنها بازیکن سیاه پوستی بود که در هر بازی ظاهر می شد.
او یک جامعه شناس است که در جنگ ویتنام به عنوان عضوی از نیروهای ویژه ارتش خدمت کرد و بعداً دوره های جنگ روانی را برای افسران نسل بعدی تدریس کرد. از این رو در علوم دانشگاهی مسلط بود و شناخت خوبی از مردم داشت. او میدانست که بهترین کار را برای سه فرزندش از ازدواج قبلیاش انجام نمیدهد، اما حالا به او فرصت دیگری داده شد تا بهترین کار را برای فرزند چهارمش انجام دهد. .
این کار باید طبق برنامه انجام می شد.
او حتی قبل از ثبت نام در استنفورد به شهرت رسید و پدرش اهمیت او را در همان اوایل روشن کرد. پسرش ممکن است تأثیر گذارتر از نلسون ماندلا، گاندی یا بودا باشد، اما پدرش اصرار داشت: “او طرفدار همه آنهاست.”
این همه چیز نیست. پلی بین شرق و غرب است. او راهنمایان خوبی دارد، بنابراین هیچ حد و مرزی ندارد. من هنوز
من دقیقا نمی دانم چه خبر است، اما او انتخاب شد.
احتمالا داستان دوم را شنیده اید، اما ممکن است اولی را به خاطر نداشته باشید. مادرش مربی بود، اما هرگز او را مربی نکرد. زمانی که توانست راه برود، توانست با مادرش صید بازی کند.