دانلود کتاب یادداشت های زیرزمینی

این کتاب زندگی یک کارمند بی اخلاق و بی رحم را به تصویر می کشد که از زندگی خود نا امید است و به همین علت وقت خود را صرف آزار و اذیت مردم می کند. کتاب یادداشت های زیرزمینی اثر فئودور داستایوفسکی است.

دانلود کتاب یادداشت های زیرزمینی

من بیمار هستم… انسان بدی هستم. مرد متروکه ای هستم. فکر می‌کنم شاید به دردی مبتلا باشم، اما هنوز نتوانسته ام کاملاً درک کنم چه بیماری‌ای دارم و چطور می‌توانم آن را تشخیص دهم. به خوبی توجه می‌کنم که واقعاً نمی‌دانم چه بلاهایی ممکن است در وجود من وجود داشته باشد. با اینکه احترام زیادی به علم پزشکی و پزشکان دارم، اما هیچ تلاشی برای حفظ سلامتی و بهبود وضعیت خود نمی‌کنم. علاوه بر همه این‌ها، بسیار خودبین و باورهای خیالی دارم. یک دلیل آن می‌تواند این باشد که احترام بی شمارم به علم پزشکی و هم‌زمان بی‌توجهی به نیازهای زندگی. لازم به ذکر است که واقعیت این نوشته‌ها و داستان‌ها خیالی است و اختراع نویسنده است. با این حال، اگر روابط و نسبت‌های جامعه فعلی را در نظر بگیریم، می‌توان افرادی مانند نویسنده این یادداشت‌ها را پیدا کرد. بهتر است بگوییم که حتماً چنین افرادی وجود دارند و باید پیدا شوند. با نگاشتن این کتاب، من می‌خواستم شخصیت‌های انسانی را توصیف کنم که از دیگران کمی متمایز است. به عبارت دیگر، او نماینده نسل گذشته است که زندگی‌اش به آرامی دارد به پایان می‌رسد و فقدان در بخش اول را تجربه می‌کند. این فرد همچنین باورها و دیدگاه‌های خود را شرح می‌دهد و قصد دارد تا حد امکان دلایل آمدن خود به دنیای ما یا لزوم آمدن به آن را تبیین کند.
تنها در قسمت دوم، که تایتلش “بر روی برف نازک است”، بخشی از واقعیت‌های زندگی واقعی او را خواهد نشان داد. سابقاً در این مکان روز ها را یکی پس از دیگری می گذراندم، اما حالا برای همیشه در این نقطه دورافتاده‌ام. اتاقم برای من سنگین و غم‌انگیز است. زنی پیر و خشمگین مسئولیت نظافت خانه را بر عهده دارد. احساس می‌کنم هوای پطرزبورگ برایم مناسب نیست و با فقر وضعی که دارم، وضعیت من تلخ‌تر می‌شود. این مورد ها را بهتر از هر کس دیگری می‌دانم ولی با این حال، من نمی‌خواهم اینجا را ترک کنم، و سفر نمی‌کنم. حالا تصمیم بگیرم که سفر کنم یا نکنم؟ حالا که به اینجا رسید، سوالی به ذهنم می‌رسد: “کدام موضوع باعث می‌شود که انسان هوشمند و فهمیده، با علاقه صحبت کند؟” این سؤال را به خودم می‌پرسم.به شما از خودم تعریف خواهم کرد. برای من اهمیت ندارد که شما گوش بدهید یا ندهید. من دوست دارم تعریف کنم که چرا نتوانستم به شکل حشره‌ای بدون ارزش باشم. من واقعاً باور دارم که دانستن یک نوع بلا است. برای رفع نیازهای زندگی، دانش یک انسان معمولی بیش از حد کافی است؛ یعنی نصف یا سه چهارم از دانسته‌های یک فرد تحصیل‌کرده برای مردمان این زمان، مقدار زیادی بدبختی و صدمات به همراه خواهد داشت.
ویژه ترین شهر دنیا برای زندگی، به خصوص اگر فردی تمایل داشته باشد در یک شهر مثل پطرزبورگ اقامت داشته باشد . پطرزبورگ شهری است که هنر و زیبایی در فضای آن حاکم است. در این شهرها، علاوه بر شهرهای هنری، شهرهای غیر هنری نیز وجود دارند. این شهرها مثل دانشمندان و افراد عمل‌گرا، افراد مثبت و کارآمد را به خود جلب می‌کند. آنقدر که می‌توان گفت دانش افراد به حدی است که  زندگی معمولی جواب می دهد . در حقیقت من این را به دلیل خودخواهی و تکبر نمی‌گویم، بلکه این یک واقعیت خنک است. همه افراد، حتی من هم، به خود جرم و جنایات خود فخر می‌کنند. اما من فکر می‌کنم که این عیناً موجب دعوا و جدال نمی‌شود. بهانه‌های من هم زننده و نیش دار نیست.
با وجود تمام حرف‌هایی که زده شده، برای من کاملاً مشخص است که نه تنها علم زیاد ، به طور مختلف از هر نوع علمی با هر محتوا و میزانی قابل اعتبار است. موقتاً این مسئله را رها می کنم و راجب مسئله دیگری حرف بزنیم . به من پاسخ بدهید ، چطور ممکن است ، در همان زمانی که بهترین وضعیت روحی برای درک لذت‌های معنوی مثل زیباها و عالیها را داشتم.

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …