دانلود کتاب یک زوج عالی

دانلود کتاب یک زوج عالی

دانلود کتاب یک زوج عالی

فصل 1
گفتم: «نمی‌توانم، تکرار نمی‌کنم، به یک جزیره بیابانی بروم.» من به بالا نگاه نکردم
نیکو که پشت صندلی من معلق بود. درعوض، به خیره شدنم ادامه دادم
صفحه کامپیوتر، سعی می‌کنم صفحه‌گسترده مقابلم را بفهمم. یکی
چیز مطمئن بود: داده ها قطعاً نوع همبستگی را نشان نمی دهند
پروفسور بیانچی از زمانی که من را استخدام کرد امیدوار بود. این سومین من بود
تلاش کردم و دیگر نمی توانستم احساس غرق شدن شکمم را نادیده بگیرم.
یه چیزی خیلی اشتباه بود
“اما لیلا، من به شما می گویم، این فرصت یک عمر است. تلویزیون واقعیت.
تلویزیون واقعیت.”
“این می تواند فرصت هزاره باشد، نیک. من نمی توانم با شما همراه باشم.
چطور می‌خواهم مرخصی بگیرم؟» آیا الگویی وجود داشت که من نمی دیدم؟
اگر سعی کردم نتایج قبلی را اضافه کنم؟ “اما اجازه نده من تو را عقب نگه دارم، تو برو.
من از اینجا شما را تشویق خواهم کرد.»
“تو گوش نمیدادی؟” نیکو پرسید، التماس در صدایش رنگی بود
با لمس شهادت “من نمی توانم به تنهایی بروم. این برنامه تلویزیونی یک زوج است. لیلا، من
چیز زیادی نخواهید، اما آری فکر می‌کند که این یک شکست برای حرفه من است. من نمی کنم
دوباره چنین فرصتی پیدا کنید میدونی چند وقته دارم سرمو میکوبم
روبروی دیوار، امتحان دادن برای خدا می‌داند چه می‌تواند باشد. این می تواند
استراحت بزرگ من باش.»
صفحه‌گسترده آخرین دسته از نمونه‌ها را بالا کشیدم، برای رسم آن کلیک کردم
دوباره داده ها، و با پر شدن نمودار، نیکو منفجر شد.
“لایلا! به خاطر لعنتی، آیا به من گوش می دهی؟ این نقطه عطف است
از حرفه من است و شما نمی توانید لپ تاپ خود را برای سی ثانیه خاموش کنید؟
نفس عمیقی کشیدم. صدای مادرم در گوشم پیچید: سرت را بیرون بیاور
از تلفن تو، لیلا…. فایل را ذخیره کردم و صندلیم را چرخاندم تا با دوست پسرم روبرو شوم.
“متاسفم. شما درست می گویید. من گوش نمی دادم. درست در مورد آن به من بگویید.”
“این یک نمایش واقعیت جدید است. جایزه چندانی ندارد، زیرا در حال انجام است
بودجه کمی برای یک کانال پخش کاملاً جدید، اما این به آنها خواهد رسید
پرچمدار راه اندازی اصلی، و اگر آن را خاموش می شود قرار گرفتن در معرض می تواند از طریق
سقف و آری تهیه کننده باز را می شناسد. با هم به دانشگاه رفتند. آری می گوید او
می تواند مرا از در پشتی وارد کند منظورم ماست.»
“و، متاسفم، مفهوم چیست؟”
“پنج زوج در یک جزیره بیابانی. فرمت حذف، شمارش معکوس بیش از ده
هفته ها من مطمئن نیستم کجا، آری در مورد اندونزی چیزی می گفت؟ مهربان است
جزیره عشق با بازمانده ملاقات می‌کند—شما باید برای ماندن در کنار هم بمانید.
شن، دریا… بیا، لیل! این همان چیزی است که هر دوی ما به آن نیاز داریم. یک تعطیلات مناسب.»
“اما این یک تعطیلات نیست، درست است؟ و شما گفتید چقدر طول می کشد؟ ده
هفته؟ از کی شروع میشه؟»
نیکو شانه بالا انداخت.
هیچ نظری ندارم، اما به نظر می رسید که آنها عجله دارند. آری در مورد من می پرسید
تقویم طی یکی دو ماه آینده به او گفتم هیچ کاری وجود ندارد که نتوانم
حرکت کن.»
آهی کشیدم.
“من واقعا متاسفم، نیکو، شاید تقویم شما خالی باشد، اما تقویم من خالی است.
به هیچ وجه نمی توانم برای باقیمانده قراردادم خرج کنم، شما می دانید که نمی توانم.
پروفسور بیانچی مرا اخراج می‌کرد، و سپس ما چگونه اجاره‌ی خانه را پرداخت می‌کردیم؟»
با تکه‌های درآمد ناچیز نیکو به‌عنوان یک بازیگر مشتاق و باریستای پاره‌وقت، حرف ناگفته‌ای بود، اگرچه من آن را نگفتم. اما نیکو بود
تکان دادن سرش
“اما لیلا، این نکته است. اگر من این را دریافت کنم، قرار گرفتن در معرض واقعی خواهد بود. من می توانم یک
نام آشنا تا پایان سریال، ما در مورد نقش های تلویزیونی، فیلم، تبلیغات صحبت خواهیم کرد-
شما آن را نام ببرید این پول مناسب است – پول معمولی. پول خرید خانه من
می تواند مقداری از فشار را از شما دور کند بیا لیل، بهش فکر کن لطفا؟»
لپ‌تاپم را کنار زد و روی میز جلوی آن نشست
من، بازوانش را دراز کردم و به پیشانی ام تکیه دادم و به آغوشش تکیه دادم
قفسه سینه اش، ترکیب آشنای خشم و عشق را احساس می کند.

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
لینکدین
پینترست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما یک موتور جستجوی کتاب هستیم
اگر کتاب شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از واتس اپ یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

کتاب در حال بارگذاری لطفا صبر کنید …